دکتر عبدالصدیق آخوند کشمیری: الحمد لله و الصلوات و السلام علی رسول الله و علی آله و صحبه اجمعین؛ أما بعد، فإن خير الحديث كتاب الله، وخير الهديِ هديُ محمد، وشر الأمور محدَثاتها، وكل بدعة ضلالة. کلمات از ریشه بدع در چهار آیه از قرآن مجید وارد شده است:
{بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَإِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ (117)} [البقرة: 117]
{ بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَنَّى يَكُونُ لَهُ وَلَدٌ وَلَمْ تَكُنْ لَهُ صَاحِبَةٌ وَخَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ (101) } [الأنعام: 101]
{ثُمَّ قَفَّيْنَا عَلَى آثَارِهِمْ بِرُسُلِنَا وَقَفَّيْنَا بِعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ وَآتَيْنَاهُ الْإِنْجِيلَ وَجَعَلْنَا فِي قُلُوبِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً وَرَحْمَةً وَرَهْبَانِيَّةً ابْتَدَعُوهَا مَا كَتَبْنَاهَا عَلَيْهِمْ إِلَّا ابْتِغَاءَ رِضْوَانِ اللَّهِ فَمَا رَعَوْهَا حَقَّ رِعَايَتِهَا فَآتَيْنَا الَّذِينَ آمَنُوا مِنْهُمْ أَجْرَهُمْ وَكَثِيرٌ مِنْهُمْ فَاسِقُونَ} [الحديد: 27]
{قُلْ مَا كُنْتُ بِدْعًا مِنَ الرُّسُلِ وَمَا أَدْرِي مَا يُفْعَلُ بِي وَلَا بِكُمْ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَى إِلَيَّ وَمَا أَنَا إِلَّا نَذِيرٌ مُبِينٌ} [الأحقاف: 9]
بیان آیه 117 سوره بقره:
طبری (متوفای 310هجری) صاحب تفسیر جامع البیان فی تاویل آی القرآن در بیان بدیع السموات و الارض چنین بیان می دارد:
تفسير الطبري = جامع البيان ت شاكر (2/ 540)
قال أبو جعفر: يعني جل ثناؤه بقوله: (بديع السموات والأرض)، مبدعها. یعنی: ابوجعفر گوید: منظور آیه این است: ابداع کننده آسمانها و زمین.
وإنما هو"مُفْعِل" صرف إلى"فعيل" كما صرف"المؤلم" إلى"أليم"، و"المسمع" إلى"سميع". یعنی: بدیع همان مبدع است که به فعیل صرف شده است همچنانکه مؤلم را به الیم صرف کرده اند و مسمع را به سمیع.
ومعنى"المبدع": المنشئ والمحدث ما لم يسبقه إلى إنشاء مثله وإحداثه أحد. یعنی: و معنی مُبدِع: تاسیس کننده و پدیدآورنده یِ آنچه که قبلا کسی اقدام به تاسیس و پدیدآوردن آن نکرده باشد.
ولذلك سمي المبتدع في الدين"مبتدعا"، لإحداثه فيه ما لم يسبقه إليه غيره. یعنی: و برای همین به مبتدع در دین، مبتدع گفته میشود چراکه وی در دین امری را پدید میآورد که قبل وی کسی آن را انجام نداده است.
وكذلك كل محدث فعلا أو قولا لم يتقدمه فيه متقدم، فإن العرب تسميه مبتدعا. یعنی: و همچنین هر پدیدآورِ عمل یا قولی را که قبل وی کسی بر وی پیشی نگرفته باشد، عرب وی را مبتدع نامند.
ومن ذلك قول أعشى بني ثعلبة، (2) في مدح هَوْذَة بن علي الحنفي:
يُرعي إلى قول سادات الرجال إذا ... أبدوا له الحزم، أو ما شاءه ابتدعا.
یعنی:
و از این معنا است قول اعشی بنی ثعلبه (شاعر قول بنی ثعلبه) در مدح هَوْذَة بن علي الحنفي سروده است:
به آراء بزرگان گوش فرا میدهد اگر ... سخنی راست و قابل اعتماد یافت و اگر خواست سخنی جدید میگوید.
أي يحدث ما شاء؛ یعنی: یعنی هرآنچه خواست را پدید می آورد.
ومنه قول رؤبة بن العجاج؛ یعنی: و از این مقوله است قول رؤبة بن العجاج که گوید؛
فأيها الغاشي القِذَافَ الأتْيَعَا ... إن كنت لله التقي الأطوعا ... فليس وجه الحق أن تَبَدَّعا
یعنی: پس ای بیهوش لاف زن بر روی افتاده از روی حماقت... اگر تو برای الله متقی هستی و فرمانبردارتر هستی پس راه حق این نیست که بدعت گذاری کنی.
أن تحدث في الدين ما لم يكن فيه. یعنی: و منظور این استکه نباید چیزی را که در دین نبوده، پدیدآوری.
وهذا إعلام من الله جل ثناؤه عباده، أن مما يشهد له بذلك: المسيح، الذي أضافوا إلى الله جل ثناؤه بنوته، وإخبار منه لهم أن الذي ابتدع السموات والأرض من غير أصل وعلى غير مثال، هو الذي ابتدع المسيح من غير والد بقدرته.
یعنی:
و این اعلام است از طرف الله تعالی که آنچه بر این امر گواهی میدهد حضرت مسیح است همان مسیحی که وی را به الله تعالی منسوب کرده اند از بواسطه اثبات نبوت برای وی و خبر دادن است از الله تعالی به آنها که آن الله که آسمانها و زمین را بدون اصل و بدون نمونه، بوجود آورده است همان است که مسیح را بدون پدر به قدرت خود، خلق کرده است.
عن الربيع: (بديع السموات والأرض) ، يقول: ابتدع خلقها، ولم يشركه في خلقها أحد. یعنی: از ربیع: خلقت آنها را ابداع نمود و کسی را با وی در این ابداع شرکت نبود.
عن السدي: (بديع السموات والأرض) ، يقول: ابتدعها فخلقها، ولم يُخلق قبلها شيء فيتمثل به. یعنی: از سدی: آنها را ابداع نموده و خلق کرد و قبل آن چیزی خلق نشده بود تا از روی آن، خلق کرده باشد.
بغوی (متوفی 510) در تفسیر خود معالم التنزيل في تفسير القرآن گوید تفسير البغوي - طيبة (1/ 142): {بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ} أَيْ مُبْدِعُهَا وَمُنْشِئُهَا مِنْ غَيْرِ مِثَالٍ سَبَقَ. یعنی سازنده و پدیدآورنده آنها بدون اینکه قبلا نمونه ای از آن باشد.
بیضاوی (متوفای685هـ) در تفسیر خود أنوار التنزيل وأسرار التأويل گوید:
والإبداع: اختراع الشيء لا عن الشيء دفعة، وهو أليق بهذا الموضوع من الصنع الذي هو:
تركيب الصور لا بالعنصر، والتكوين الذي يكون بتغيير وفي زمان غالبا. تفسير البيضاوي = أنوار التنزيل وأسرار التأويل (1/ 102)
یعنی:
ابداع: اختراع دفعی یک چیز از هیچ است و این معنا برای این موضوع، متناسبتر است از کلمه ی صنع که به ترکیب صور بدون عنصر دلالت دارد و از تکوین که با تغییر حاصل میشود و غالبا در مورد زمان بکار میرود.
ابی سعود (متوفای982) در تفسیر خود ارشاد العقل السلیم الی مزایا الکتاب الکریم میگوید:
{بديع السماوات والارض} أي مُبدِعُهما ومخترِعُهما بلا مثالٍ يَحتذيه ولا قانونٍ ينتجه فإن البديعَ كما يُطلقُ على المبتدِع يُطلق على المبدع نصَّ عليه أساطينُ أهل اللغة وقد جاء بَدَعَه كمنعه بمعنى أنشأه كابتدعه كما ذُكر في القاموس وغيرِ. تفسير أبي السعود = إرشاد العقل السليم إلى مزايا الكتاب الكريم (1/ 151)
یعنی:
یعنی ابداع کننده و اختراع کننده ی آنهاست بدون اینکه نمونه ای قبلا بوده باشد و نه بر اساس قانونی که از آن تبعیت کرده باشد زیرا همچنانکه کلمه ی بدیع بر مبتدع اطلاق میشود بر مبدع (از ابداع) نیز اطلاق میشود و بر این گفته، ستونهای اهل لغت تصریح کرده اند و همچنین بدعه به معنای انشأه نیز وارد شده است.
آلوسی (متوفای 1270) در تفسیر خود روح المعاني میگوید:
والإبداع اختراع الشيء لا عن مادة ولا في زمان، تفسير الألوسي = روح المعاني (1/ 366)
ابداع یعنی اختراع یک شیئ بدون مواد و بدون زمان.
پیش از این، بخش اول سلسله مباحث بدعت از نگاه دین با عنوان بدعت در معنا و لغت در سایت اساس منتشر شده است.