دکتر عبدالصدیق آخوند کشمیری: در مطالب قبلی بحث بدعت را با بررسی آن در کتب لغت آغاز کردیم و بعد اقوال مفسرین را در مورد بدعت که در آیات مربوط به آن پرداخته بودند را عرضه کردیم سپس به روایات وارد شده از رسول الله ص در این موضوع رسیدیم و اینکه رسول الله (ص) با توجه به حساسیتی که به موضوع بدعت داشتند، تقریراتی داشتند و در این تقریرات اگر صحابه ای افراط میکرد وی را به تعادل دعوت میکردند و یا وقتی دعایی را از فردی میشنیدند، ارزش آن دعا را برای دیگران بیان میداشتند و صحابه نیز برای انجام یک عبادت شرعی لزومی نمیدیدند که از رسول الله (ص) اجازه بگیرند و معلوم شد که نماز و روزه و دعا و قرائت قران که جزو عبادات شرعی هستند در مقدار آن نیازی به این نیست که از رسول الله (ص) اجازه گرفته شود.
برای نمونه این بود که اصحاب رسول الله ص بعد نماز عشاء مشغول تلاوت قرآن شده به طوری که یکی از آنها قرائت میکرد و دیگران گوش میدادند و رسول الله ص وقتی از این قضیه با خبر شدند، فرمودند: سپاس الله را که در بین امتش، چنین افرادی را قرار داده است.
پس معلوم شد که آن افرادی که در مورد فلان وقت و یا فلان مکان، نماز یا روزه یا قرائت قرآن و دعا را که نهی شرع وارد نشده است، بدعت مینامند از منظور شرع بدور افتاده اند و باشد که تامل کنند.
از آنجا که صحابه ی کرام نوآوری نمیکردند میتوان ادعا نمود که در بین آنان بدعت مذموم رخ نداده است و برای همین برای نشان دادن نمونه های از بدعت مذموم در مطلب بر آن شدیم تا از بین تابعین و ما بعد آن که مجتهدین و صاحب نظران شرع، به بدعت بودن آن اذعان کرده اند، اشاره ای داشته باشیم.
مباحث قبلی «بدعت از نگاه دین» جهت مطالعه:
سلسله مباحث بدعت از نگاه دین /بدعت در معنا و لغت
سلسله مباحث بدعت از نگاه دین /بدعت در آیات قرآن و بیان آن در تفاسیر اهل سنت
سلسله مباحث بدعت از نگاه دین/بدعت در قرطبی
سلسله مباحث بدعت از نگاه دین/بدعت در روایات وارده از رسول الله (ص)
سلسله مباحث بدعت از نگاه دین/ تقریرات النبی (ص) و افعال اصحاب (رض)
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي هَدَانَا لِلْإِسْلَامِ وَ عَلَّمَنَا الْقُرْآنَ وَ مَنَّ عَلَيْنَا بِمُحَمَّدٍ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ)
نکته: در گذشته وقتی بدعت گفته میشد منظور همان بدعت مردود و مذموم است و اگر موردی میبود که با شرع مخالفتی ندارد و مردم بدعت میپنداشتند با قید چه خوش بدعتی است، بیان میداشتند.
در این مطلب بنا داریم تا مسائلی را که مردم فکر میکردند مساله ی پسندیده ای است ولی علمای صاحب نظر آن را رد میکردند، نگاهی داشته باشیم.
و بعنوان مقدمه قولی از حضرت امام شافعی در مورد بدعت ذکر میشود:
امام شافعی میگفت: بدعت دو نوع است یکی بدعت محمود و پسندیده و دیگری بدعت مذموم پس هرآنچه موافق سنت باشد پسندیده است و آنچه مخالف سنت باشد، مذموم است و به قول حضرت عمر در مورد تراویح استدلال کرد که گفته بود: چه نیکو بدعتی است این. حلية الأولياء وطبقات الأصفياء (9/ 113)
مساله اول؛ در عبادت نیاز به بدعت نیست و اسلام میانه روی را دوست دارد:
از جعفر پسر برقان: به ما چنین خبر رسیده است که وهب پسر منبه میگفت: خوش بحال کسی که به عیب خود نگاه کند و از عیب دیگران مشغول بماند و خوش بحال کسیکه در برابر الله فروتنی میکند بدون اینکه دچار نیازی شده باشد و بر اهل فقر و نیاز رحم کند و از اموال خود صدقه میدهد در راه درست و با اهل علم و عقل و اهل حکمت نشست دارد و سنت برایش کافی است و به بدعت روی نمیآورد. (حلية الأولياء وطبقات الأصفياء،4/ 67)
عبدالرحمن پسر یزید گفت: عبدالله بن مسعود گفته است: میانه روی در سنت بهتر از زیاده روی در بدعت است (الإبانة الكبرى ابن بطة ،1/ 320،شماره روايت: 161).
ابواسحاق اسماعيل اقرع گفت: از حسن پسر جعفر شنیده ام که از ابن عباس میگفت: نگاه کردن به مصحف عبادت است و نگاه کردن به اهل سنتی که به سنت فرامیخواند و از بدعت نهی میکند، نیز عبادت است. الإبانة الكبرى لابن بطة (1/ 343) 214
مساله دوم؛ حساسیت صحابه بر عدم بدعت گذاری:
سعید پس ابی سعید مقبری گفت: مروان منبری درست کرد و در روز عید آن را به عیدگاه آورد و قبل وی امام عید بر بالای مکانی که از جاهای دیگر بلندتر بود، میایستاد و خطبه میگفت.
پس ابوسعید(صحابی) آمد و مروان بر منبر بود پس ابوسعید گفت: این چه بدعتی است ای مروان؟ مروان جواب داد: ای ابوسعید این بدعت نیست زیرا مردم زیاد شده اند و منظورم از منبر ساختن این بود که موعظه ام را بشنوند.
ابو سعید گفت: از رسول الله ص شنیده ام که فرمودند: هرکس بدعتی را ببیند پس آن را تغییر دهد و اگر نتوانست برای مردم کاری بکند از درون خود آن را بردارد. و من نمیتوانم جلوی تورا بگیرم و قسم که از این به بعد پشت سر تو یک رکعت نماز نخواهم خواند و منصرف است. (مسند الحارث2/ 769)
مساله سوم؛ اگر امری مقابل نهی رسول الله ص واقع شود بدعت است:
حسان پسر ابراهیم: از هشام پسر عروه در مورد بریدن سدر (نام درختی است) پرسیدم در حالیکه به قصر عروه تکیه زده بود. منظور بریدن سدر حرم است که ممنوع است.
پس گفت آیا این دروازه و لنگه های آن را میبینی؟ گفت اینها از سدر عروه است و عروه از زمین خود آنها را میبرید و گفت که اشکال ندارد و حمید روایت کننده ی این روایت بر این متن اضافه کرده است: سوال بدعتی داری میپرسی ای عراقی و حسان جواب داد: بلکه بدعت از جهت شماست چراکه من شنیده ام کسی در مکه میگفت: رسول الله ص لعنت کرده است کسی که سدر را ببرد. (سنن أبي داود 7/ 525،شماره روایت:5241).
مساله چهارم؛ ترتیب دادن و سامان دادن به امر شرعی بدعت نیست و اگر بدعت گفته شود بدعت مقبول است و بدعت مقبول:
از عبدالرحمن پسر عبد آمده است: همراه عمر پسر خطاب شبی از شبهای رمضان به مسجد رفتیم و دیدیم که مردم در گروههای مختلف مشغول هستند طوریکه یکی برای خودش به تنهایی نماز میخواند و بعضی در حد رهط(گروه سه نفری یا بیشتر تا ده یا چهل نفر مرد) با هم نماز میخواندند پس حضرت عمر فرمود: من فکر میکنم،اگر این مردم را بر یک قاری جمع کنم بهتر باشد پس آنها را بر ابی بن کعب جمع کرد یعنی ابی امامت میکرد و در شبی دیگر همراه عمر به مسجد رفتیم و دیدیم که مردم با قاری خود مشغول نماز هستند و عمر گفت: چه نیکوست این بدعت و آن زمانی را که به خواب میگذرانید از آن زمانیکه مشغول نماز هستید بهتر است منظور وی آخر شب بود و مردم در اول شب جمع میشدند. (عمدة القاري شرح صحيح البخاري، 11/ 125).
منظور این است که مردم خود در گروههایی چند نماز میگذاردند و کاری که حضرت عمر انجام داده است جمع کردن مردم بر یک قاری بوده است و بعد گفت که اگر آخر شب بود بهتر بود.
از ابراهیم، همانا ابن مسعود، در مورد شستن مقعد و آلت مردانگی میگفت: بدعت است و چه نیکو بدعتی است. (الآثار لأبي يوسف 6،شماره روايت: 29)
از ابن عمر گفت: نماز چاشت بدعت است و چه نیکو بدعتی است.(مسند ابن الجعد، 314،شماره روايت: 2136)
حسن بصري گوید: قصه گویی بدعت است و چه نیکو بدعتی است چه بسیار برادرانی که از آن استفاده میکند و دعایش مستجاب و درخواست وی عطا میشود. و بعضی روایت کرده اند که دعاء در وقت ختم قرآن چگونه است همچنانکه مردم در این زمان انجام میدهند؟ جواب داد: بدعت نیکوست. (الانتصار لأصحاب الحديث ، 28).
مساله پنجم؛ لزوم دوری از بدعت گذار:
از مفضل پسر مهلهل گفت: اگر صاحب بدعتی را همنشینی کنی که از بدعتش سخن میگوید میتوانی دوری کنی و فرار کنی ولی اگر اول مجلس را با احادیث سنت شروع کند و بعد تو را وارد بدعت کند، شاید که بر قبلت نشست پس چه وقت از قلبت خارج خواهد شد. (الإبانة الكبرى لابن بطة 2/ 444شماره روايت: 394).
از سفیان ثوری گوید: بدعت برای شیطان از معصیت، خوشتر است. از معصیت توبه کرده میشود ولی از بدعت توبه کرده نمیشود. (مسند ابن الجعد، 272شماره روايت: 1809).
مساله ششم؛ چند نمونه از اموری که بدعت در زمان سلف صالح بدعت شمرده شده اند:
الف: بدعت در سوال:
از اعمش و مغیره گفتند که ابراهیم میگفت: کسیکه از دیگری میپرسد که آیا تو مومن هستی؟ این بدعت است.( الإبانة الكبرى لابن بطة،2/ 883شماره روايت: 1217)
از ابوحفص در مورد بدعت پرسیدند و جواب داد: تعدی و از حد گذشتن در احکام و سهل انگاری سنتها و تبعیت از اهوا و ترک اقتدا و ترک تعبیت. جمع الجيوش والدساكر على ابن عساكر (ص: 97).
از امام شافعی آمده است: در عراق عملی را پشت سر خود گذاشتم که آن را تغبیر مینامند که این را زندیقها بنا نهاده اند تا از قرآن مشغول بدارند. (الأمر بالمعروف والنهي عن المنكر للخلال، 72).
از ابو عبدالله: تغبیر بدعت است.(الأمر بالمعروف والنهي عن المنكر للخلاللإ 71).
از ابوعبدالله در مورد تغبیر سوال شد و ایشان آن مکروه داشتند و از آن هی کردند. (الأمر بالمعروف والنهي عن المنكر للخلال، 71)
مردم بعد نماز با صدای بلند کلمه ی توحید را میگفتند.
امام اعظم ابوحنیفه: جهر به تکبیر بدعت است زیرا تکبیر ذکر است و سنت در ذکر اخفاء است و این اصل بدون وجود مخصص شرعی ترک کرده نشود (بدائع الصنائع في ترتيب الشرائع (1/ 196)).
از محمد بن سيرين: صحابه قرائت های با لحن را بدعت میدانستند. (سنن الدارمي (4/ 2194) 3546).
منابع:
1-الآثار مؤلف: أبو يوسف يعقوب بن إبراهيم أنصاري متوفى: 182هـ، ناشر: دار الكتب العلمية – بيروت- لبنان.
2-الإبانة الكبرى لابن بطة مؤلف: أبو عبد الله عبيد الله بن محمد عکبري معروف به ابن بَطَّة العكبري متوفى: 387هـ، ناشر: دار الراية للنشر والتوزيع، رياض عربستان.
3-الأمر بالمعروف والنهي عن المنكر،مؤلف: أبو بكر أحمد بن محمد بن هارون بن يزيد الخَلَّال بغدادي حنبلي متوفى: 311هـ، تحقيق: دكتور يحيى مراد ناشر: دار الكتب العلمية، بيروت – لبنان چاپ اول، 1424 هـ - 2003 م.
4-الانتصار لأصحاب الحديث، مؤلف: أبو المظفر، منصور بن محمد،متوفى: 489هـ، ناشر: مكتبة أضواء المنار – عربستان.
5-بدائع الصنائع في ترتيب الشرائع، مؤلف: علاء الدين، أبو بكر بن مسعود کاساني، متوفى: 587هـ، ناشر: دار الكتب العلمية،چاپ دوم، 1406هـ - 1986م.
6-بغية الباحث عن زوائد مسند الحارث مؤلف: أبو محمد الحارث بن محمد، متوفى: 282هـ، محقق: د. حسين أحمد صالح باكري ناشر: مركز خدمة السنة والسيرة النبوية - مدينة منورة چاپ اول، 1413 – 1992.
7-جمع الجيوش والدساكر على ابن عساكر، مؤلف: يوسف بن حسن، متوفى: 909هـ،، ناشر: مخطوط نُشر في برنامج جوامع الكلم المجاني، چاپ اول، 2004
8-حلية الأولياء وطبقات الأصفياء، مؤلف: أبو نعيم أحمد بن عبد الله أصبهاني، متوفى: 430هـ ناشر: السعادة مصر، 1394هـ - 1974م.
9-سنن أبي داود،مؤلف: أبو داود سليمان بن الأشعث، متوفى: 275هـ، ناشر: المكتبة العصرية، صيدا – بيروت لبنان.
10-مسند الدارمي -سنن الدارمي- مؤلف: أبو محمد عبد الله بن عبد الرحمن دارمي، متوفى: 255هـ،ناشر: دار المغني للنشر والتوزيع، عربستان.