وقتی وهابی کم می آورد

وقتی وهابی کم می آورد

دکتر عبدالصدیق آخوند کشمیری: جریان وهابیت که بانی اولیه آن ابن تیمیه بوده است در ابتدای کار اینچنین مشکل ساز نبود. از آنجا که جهان اسلام قوی بود، در آن زمان نتوانست کاری از پیش ببرد و خفه شد تا اینکه شخصی به نام محمد عبدالوهاب با ادعای اینکه همه ی مسلمانان کافر شده اند و به جاهلیت بازگشته اند، با تمامی ابزار سیاسی و قومیتی و عوامل دیگر به رد عقاید مسلمانان پرداخت و ادعای وی بر این استوار بود که سلف صالح مبانی عقاید ما است و علمای مسلمان نیز با استفاده از منابعی که وی مدعی قبول آن ها بود، طولی نکشید که پاسخ کامل آن را ارائه کرده و بالکل این جریان را محکوم کردند.

 

پس از آن بود که طرفداران وی برای نجات عقیده خود و برای تحت تاثیر قرار دادن افکار عمومی مسلمانان به علم حدیث روی آورده و به گمان باطل خود، احادیث مخالف عقیده ی محمد عبدالوهاب را ضعیف و دروغ اعلام کردند و مبانی رد و قبول احادیث رسول الله (ص) افضل بشر را این قرار دادند که با عقاید محمد عبدالوهاب موافق باشد. به عبارت دیگر، حدیث نبوی اگر موافق عقاید محمد عبدالوهاب بود، صحیح و اگر مقابل بود، مردود است و بر این اساس، سرآمد این عمل زشت، "الآلبانی" است و وقتی این عمل نیز نقش برآب شد، در دفاع وی گفتند، خوب همه ی رجال جرح و تعدیل در تصحیح و تضعیف اختلاف دارند و این آلبانی نیز فقط اختلاف در تصحیح را از علمای بزرگ جرح و تعدیل دارد نه چیز دیگر.

 

اما، نشان به آن نشان که احادیث چنان در گرو عقاید محمد عبدالوهاب بود که یکی از علمای عربستان کتابی تحت عنوان "داعیة و لیس بنبی" یعنی "محمد عبدوالوهاب دعوتگر است نه پیامبر" را به تحریر درآورد تا به مردم وهابی بگوید  که شما این شخص را با پیامبر اشتباه گرفته اید.

 

اما باز وهابی به کار خود ادامه میدهد. اینک، آن ها مجبور شدند از تضعیف و رد احادیث مخالف عقیده ی محمد عبدالوهاب نیز دست بردارند. اما وهابیت چگونه به حیات خود ادامه دهد؟ و از این ادعای واهی مقابل مسلمانان بر نگردند؟ در این وقت بود که وهابیت تقسیم شد. یک گروه از آن ها، شروع به انکار وجود پدیده ای به نام وهابیت کرد. آن ها مدعی شدند، وهابیت وجود ندارد. پس حاضر شدند از نام وهابیت برگردند ولی رویه را ادامه دهند! پوست را عوض کنند اما گوشت و استخوان همان باشد که بود! حال چه باید کرد؟

 

برخی از آن ها نیز خود را سلفی نامیده و به همان ادعا و همان رویه ادامه دادند و حتی مدعی شدند که احادیث نیز قابل استناد نیست و فقط قرآن اعتبار دارد. پس گروهی تحت عنوان اهل القرآن را تقویت کردند و در این گود نیز راهی نیافتند. زیرا قرآن نیز با پیامبر مسلمانان محمد بن عبدالله است و ایشان با قرآن؛ مسلمانان نیز جان فدای آنان.

 

وهابی ها، در این وادی که عرصه را تنگ می بینند و حتی کشورهای عربی نیز اجازه فعالیت به آنان نمی دهند، به آغوش مادر خود انگلیس باز می گردند. این افراد، در اینجا نیز هر چند تمامی امکانات را بکار گیرند، دلیل اسلامی ندارند (که مقبول مسلمانان باشد) پس چاره ای نیست جز اینکه به مواردی عقلی و نظری روی بیاورند و برای الله و رسولش حد و حدود تعیین کنند. مثل همین که در بحث توسل میگویند "فلان کار که از دست انسان برمی آید میتوان از پیامبر (ص) درخواست کرد و کاری که از دست انسان بر نمی آید نمیتوان از پیامبر (ص) خواست". مثلا به خیال اینکه انسان نمیتواند فرزند بیاورد و تولید مثل کند، گفتند که حق درخواست فزرند از پیامبر (ص) ندارید! غافل از اینکه اگر اینگونه باشد، انسان که قادر به تولید مثل به طریق ازدواج یا حتی از طریق شبیه سازی بدون نیاز به ازدواج و آمیزش است! پس بنا به عقیده ی وهابی این افراد را باید خدا دانست چرا که توانستند بدون آمیزش، انسان درست کنند! بله "خدای وهابی" هر روز در معرض خطر است تا نکند انسان با قدرت وی مسابقه دهد و رسالت وهابی دور نگهداشتن انسان از دست یابی به قدرت خدا است.

 

این عده، جدیدا مسئله دیگری را تحت عنوان "طعام میت" مطرح کردند و حتی چند روزی موج سواری هم کردند. اما بعدا معلوم شد که این نیز مخالف عقیده ی کافه ی مسلمانان است؛ پس در این روزها به خیال خام خود، با تشکیل هشتک تحریم طعام میت و یا کمپین تحریم، سعی در تحت تاثیر قرار دادن عموم مسلمانان دارند. نکته اصلی در این جریان جدید این است که وهابی ها که از ارائه ادله اسلامی ناامید شده و اصطلاحا "کم آورده اند" دست به دامان موج سواری احساسی و سفسطه های عقلی شده اند و با بافتن آسمان و ریسمان به هم، سعی دارند با چهره ای موجه و و به ظاهر مدرن، عقاید غیراسلامی خود را به مخاطبان بقبولانند. به قول معروف: "هر دوره به شکلی بت ایام برآمد"!

البته، این حرکت نیز در همان وهله ی اول محکوم به شکست است.

لازم به ذکر است که وجه اشتراک همه ی این گروههای تجزیه شده، تحت هر عنوانی که باشد، تقدیس محمد عبدالوهاب است.