نام : کتاب اسلام المسلم باسلام محمد خاتم الانبیاء - جلد 2
نویسنده : دکتر عبدالصدیق آخوند کشمیری
شناسه : 2

فصل نصب عاشر (قرار دادن دولت اسلامي، كسي را براي گرفتن زكات تجار بر سر راه آن ها)

فصل: نصب عاشر (قرار دادن دولت اسلامي، كسي را براي گرفتن زكات تجار بر سر راه آن ها)
مسئله 67◄ بر سر راهي كه تجّار از آن عبور مي كنند، كسي را براي گرفتن زكات اموال تجّار گمارده مي شود.
مسئله 68◄ پس آن شخص (عاشر) از تاجر مسلمان يك چهلم اموال وي را به عنوان زكات بگيرد. 
مسئله 69◄ و از ذمّي (غير مسلماني كه در دار اسلام زندگي مي كند) يك بيستم اموال وي را بگيرد.
دليل:
رسول الله ﷺ بر اموال مسلمين يك چهلم و از اموال اهل ذمه يك بيستم و از اموال اهل غير ذمه يك دهم را فرض گردانيدند. (مجمع الزوائد ج3ص213 - نصب الراية ج4ص299 - المعجم الاوسط للطبراني ج7ص177).
اين عمل را از هر تاجر در هر سال، يك بار انجام دهد.
مسئله 70◄ اگر اين دو (مسلمان و ذمي) بگويند كه هنوز يك سال نشده است يا كه بگويند مديون هستند و يا بگويند به عاشري ديگر (كه وجود آن عاشر ثابت شده باشد) پرداخت كرده اند و يا بگويند كه به فقيري آن را پرداخت كرده اند، پس به آن دو قَسَم دهد (براي ادّعاي خود قسم ياد كنند) و بعد از قسم ادّعاي آنان قبول كرده مي شود.
دليل:
زيرا اين تاجر منكر وجوب زكات بر وي مي باشد و قول، قول منكر است با قسم ياد كردن وي. (الهداية و البناية ج3ص391).
مسئله 71◄ در زکات حیوانات سائمه اگر بگويند به فقير داده اند، تصدیق كرده نمي شود و بايد از آن ها زكات گرفته شود.
دليل:
زيرا اخذ زكات حق سلطان است و در اين كار ابطال حق وي می باشد. (الهداية و البناية ج3ص392 - العناية شرح الهداية ج2ص130 - بدائع الصنائع ج4ص105 - فتح القدير ج4ص109).
مسئله 72◄ از حربي (كافري كه در كشوري غير مسلمان زندگي مي كند) يك دهم اموال وي گرفته مي شود. اين در صورتي است كه معلوم نباشد كشور متبوع وي چه مقدار از تاجران ما مي گيرند.
دليل:
رسول الله ﷺ بر اموال مسلمين يك چهلم و از اموال اهل ذمه يك بيستم و از اموال اهل غير ذمه يك دهم را فرض گردانيدند. (مجمع الزوائد ج3ص213 - نصب الراية ج4ص299 - المعجم الاوسط للطبراني ج7ص177).
مسئله 73◄ اگر معلوم باشد كه آن ها از تاجران ما چه مقدار مي گيرند، پس عاشر همان مقدار از تجّار آنان بگيرد.
مسئله 74◄ اگر كشور متبوع وي همه اموال تجّار ما را بگيرد، عاشر نبايد از تجار آن ها همه ي اموالشان را بگيرد.
مسئله 75◄ اگر كشور متبوع وي چيزي از تجّار ما نگيرد، پس عاشر نيز نبايد از تجار آنان چيزي بگيرد.
دليل:
زيرا گرفتن از آن ها به طريقه ي مجازات مي باشد. (الهداية و البناية ج3ص397). (مجازات: جزاي مقابل دادن).
مسئله 76◄ از خمر ذمي عشر گرفته مي شود.
مسئله 77◄ از خوك ذمي چيزي گرفته نمي شود.
دليل:
زيرا قيمت اشياء ذوات قيم در حكم خود آن اشياء مي باشد و خوك از اين قبيل (ذوات قيم) مي باشد و قيمت اشياء ذوات الأمثال مانند آن نيست و خمر از اين قبيل (ذوات الامثال) مي باشد. (الهداية و البناية ج3ص399 - البحر الرائق شرح كنز الدقائق ج6ص28 - دررالحكام شرح غررالاحكام ج2ص368).
 ذوات امثال: اشيائي كه مانند خود آن شئ يافت شود مانند چيزهائي كه به ليتر يا كيلو فروخته مي شوند؛ مانند شير و غير اين ها.
 ذوات قیمی: اشيائي كه مانند خود آن شئ يافت نمي شود مانند حيوانات كه نمي توان گفت كه يكي از اين ها مانند ديگري در همه چيز مساوي است.
مسئله 78◄ از امانت نيز چيزي گرفته نمي شود.
دليل:
زيرا امانت دار اجازه ي اداي زكات امانت را ندارد. (الهداية و البناية ج3ص400 - مجمع الانهر ج1ص312).
مسئله 79◄ حربي اگر به دار خود برگردد و دوباره به دار اسلام وارد شود، پس دوباره از وي عشر گرفته مي شود.
دليل:
زيرا وي با امان نامه ي جديدي برگشته است و أخذ عشر از وي موجب هلاك كل مال وي نخواهد شد. (الهداية البنايه ج3ص398 - درالحكام شرح غررالاحكام ج2ص367).