مطلب عشر:
مسئله 92◄ اگر در كوهستان عسل بيابد يا كه ميوه، پس بر وي عشر (يك دهم) آن واجب مي شود گرچه آن عسل يا ميوه كم باشد باز عشر آن واجب است.
دليل:
هلال (رض) از بني متعان عشر عسل خود را به رسول الله ﷺ مي آوردند. (سنن الكبري للبيهقي ج4ص126 - سنن ابي داود ج4ص402 - التلخيص الحبير ج2ص370 - الدراية في تخريج احاديث الهداية ج1ص264).
مسئله 93◄ همچنين در عسل زمين هاي عشري نيز عشر واجب مي شود.
دليل:
رسول الله ﷺ به اهل يمن چنين نوشتند كه از اهل عسل (زنبورداران)، عشر آن ها را بگيرد. (الدراية في تخريج احاديث الهداية ج1ص264 - الهداية و البناية ج3ص428).
مسئله 94◄ اگر ديمي باشد يا اينكه به وسيله ي سيلاب آبياري شود، در آن عشر واجب می شود.
مسئله 95◄ اگر به وسيله ي موتور آب و مانند آن آبياري شود، نصف عشر (يك بيستم) واجب مي شود.
دليل:
رسول الله ﷺ: در آنچه كه به وسيله ي آسمان يا چشمه آبياري می شود عشر فرض است و در آنچه كه با نضح و سانيه آبياري مي شود نصف عشر (يك بيستم) فرض است. (صحيح البخاري ج5ص490 - صحيح مسلم ج5ص117 - اعلاء السنن ج6ص2790و2791).
ناضح (نضح): شتري كه به وسيله ي آن آب بيرون آورده مي شود.
سانيه: آنچه از زرع و حيوان كه به وسيله ي حيوان به آن ها آب داده مي شود.
مسئله 96◄ در هيزم، علف و ني عشر نيست.
دليل:
زيرا مالكان زمين و باغ ها عادتاً نمي گذارند كه اين گياهان برويند بلكه زمين را از آن ها پاك مي كنند. (الهداية و البناية ج3ص424).
مسئله 97◄ اگر كسي در زمين خود اين اشياء را بكارد، در آن عشر واجب است. (الهداية و البناية ج3ص424).
مسئله 98◄ در پرداخت عشر نبايد خرج زراعت برداشته شود؛ يعني از هر آنچه كه از زمين خارج شود، از همان محصول عشر دهد.
دليل:
زيرا رسول الله ﷺ با متفاوت شدن زحمت، مقدار عشر واجب شده را تغيير دادند و از یک دهم به یک بیستم کم کردند، پس برداشتن مخارج آن زمين قبل از عشر بي معني است و در اين كار نادیده گرفتن واجب شرع مي باشد. (الهداية و البناية ج3ص432 - البحرالرائق ج6ص49 - الجامع الصغير و شرحه النافع الكبير ج1ص131 - مجمع الانهر ج1ص320).
مسئله 99◄ آب آسمان و چاه و چشمه، عشري محسوب مي شوند.
دليل:
رسول الله ﷺ: در آنچه كه به وسيله ي آسمان يا چشمه آبياري می شود عشر فرض است و در آنچه كه با نضح و سانيه آبياري مي شود نصف عشر (يك بيستم) فرض است. (صحيح البخاري ج5ص490 - صحيح مسلم ج5ص117 - اعلاء السنن ج6ص2790و2791).
مسئله 100◄ نهرهايي كه عجم آن را حفر كرده باشند، آن زمين هايي كه با آن ها آبياري شود خراجي محسوب مي شوند.
مسئله 101◄ رودخانه هاي سيحون و جيحون و دجله و فرات در نظر امام ابويوسف (رض) خراجي محسوب مي شوند و از نظر امام محمد (رض) عشري هستند.
دليل:
دليل امام محمد (رض): وی می گوید زيرا اين آب ها تحت حمايت كسي نيست، پس عشري هستند و امام ابويوسف (رض) گويد كه بر روي آن ها به وسيله ي كشتي ها پل ها ساخته مي شود، پس اين دليل است كه اين آب ها مورد حمايتند (حاميان آن ها عجم مي باشند)، پس خراجي هستند. (الهداية و البناية ج3ص440 - البحر الرائق ج6ص56 - الجوهرةالنيرة ج6ص123 - بدائع الصنائع ج4ص168).
مسئله 102◄ سرزمين عرب و سرزمين هايي كه اهل آن ها بدون جنگ مسلمان شده اند و سرزمين هايي كه با جنگ تصرف شده و بين لشكر اسلام تقسيم شده باشند و سرزمين بصره همه عشري هستند.
مسئله 103◄ سواد عراق (نام سرزمينی كه وسعت آن از موصل تا آبادان و از عذيب تا حلوان مي باشد) خراجي است.
مسئله 104◄ سرزمين هایي که تصرف شده و مالکان زمین را به حال خود باقی گذاشته اند، خراجي است.
مسئله 105◄ سرزمين هايي كه با اسلام مصالحه كرده باشند نيز خراجي مي باشند.
مسئله 106◄ خراج دو گونه مي باشد:
1- خراج مقاسمه: خراجي كه حاصل زراعت را تقسيم كرده مي شود؛ مانند اينكه ربع يا نصف وضع شود.
2- خراج مؤظف: مانند آنچه که حضرت عمر (رض) بر اهل سواد وضع كردند؛ براي هر جريب زمين كه به آب دسترسي دارد يك صاع از گندم يا جو بعلاوه يك درهم و براي يك جريب از زمين هايي كه در آن چيزهايي مانند يونجه كاشته مي شود پنج درهم وضع كردند و براي يك جريب از باغ انگور و نخل كه به هم پيوسته باشند دو برابر آن (ده درهم) و غير اين ها به قدر طاقت. (النقايه فصل خمس المعدن - شرح الياس ج1ص279 - الدرالمحتار ج4ص186 - دررالحكام شرح غررا لحكام ج3ص391 - العناية شرح الهداية ج8ص83 - بدائع الصنائع ج2ص62 - مجمع الانهر ج2ص462(
جریب را شصت گز در شصت گز گفته اند. (النهر الفائق ج3ص236)
مسئله 107◄ اگر آب زمين قطع شود، خراج نيست.
مسئله 108◄ همچنين زميني كه بر آن آب غالب شود (آن زمين را آب فرا گيرد).
مسئله 109◄ و همچنين اگر به زراعت آفت برسد.
دليل:
زيرا در خراج، نماء (سبز شدن گياه) تقديري معتبر است؛ يعني امكان زراعت معتبر است نه حقيقت زراعت، پس در اين وجوه زراعت غير ممكن مي شود؛ پس خراج نيز واجب نمي شود. (الاختيار لتعليل المختار ج4ص152 - البحرالرائق ج2ص254 - تبين الحقائق ج9ص419).
مسئله 110◄ اگر صاحب زمين خراجي زمين را بلااستفاده بگذارد، در آن خراج واجب مي باشد.
دليل:
زيرا وي قادر بر زراعت بوده و كوتاهي كرده؛ پس زراعت تقديري بوده است و خراج لازم. (مجمع الانهر ج4ص349 - دررالحكام شرح غررالحكام ج3ص394 - مجمع الانهر ج2ص466).
مسئله 111◄ اگر صاحب زمين خراجي مسلمان شود، باز بايد خراج آن را بدهد. (نه عشر).
مسئله 112◄ اگر زمين خراجي را مسلمان بخرد باز آن مسلمان بايد خراج زمين را بدهد.
دلیل:
حضرت عمر (رض) به زني كه مسلمان شده بود و قبلاً خراج مي داد چنين نوشت: اگر آنچه كه از زمين قبلاً مي پرداخته است بپردازد، پس زمين مال وي است و اگر اين كار را نكند، زمين از آن مسلمانان است. (السنن الكبري للبيهقي ج9ص141 - كنزالعمال ج4ص553 - تلخيص الحبير ج4ص155 - فتح القدير ج6ص40).
صحابه (رض) وقتي زمين خراجي مي خريدند مثل صاحب قبلي آن خراج مي پرداختند. (دررالحكام شرح غررالحكام ج3ص394 - الدراية في تخريج احاديث الهداية ج2ص131 - البحرالرائق ج5ص118).
مسئله 113◄ اگر غير مسلمان زمين عشري بخرد، پس بر آن زمين خراج وضع كرده مي شود.
دليل:
زيرا زكات عبادت است براي رسيدن به ثواب و كافر اهل ثواب نيست. (الهداية و البنايه ج3ص292).