نام : کتاب اسلام المسلم باسلام محمد خاتم الانبیاء - جلد 2
نویسنده : دکتر عبدالصدیق آخوند کشمیری
شناسه : 2

فصل اولیاء و اکفیاء

فصل اولیاء و اکفیاء
مسئله 53◄ نکاح زن یا دختر آزاد و بالغ صحیح است، گرچه بدون «کفو» باشد و گرچه ولی حضور نداشته باشد.
دلیل:
ترجمه ی آیه: پس اگر (بعد از دو طلاق و دو رجوع، براى بار سوم) او را طلاق داد، ديگر آن زن بر او حلال نخواهد بود، مگر آنكه به نكاح مرد ديگرى درآيد (و با او آميزش نمايد). پس اگر (همسر دوّم) او را طلاق داد، مانعى ندارد كه به يكديگر بازگشت كنند (و زن با همسر اوّل خود مجدّداً ازدواج نمايد). البتّه در صورتى كه اميد داشته باشند حدود الهى را برپا دارند. و اين ها حدود الهى است كه خداوند آن را براى افرادى كه آگاهند بيان مى‏كند. [سوره ی بقره آیه 230]
توضیح: در این آیه نکاح را به خود زن نسبت داده است نه به ولی وی، پس معلوم می شود که زن حق نکاح خود را دارد.
رسول الله ﷺ: زنانی که شوهر خود را از دست داده اند، از ولی خود بر نفسشان احق هستند و در نکاح «بکر» باید از خود «بکر» اجازه گرفته شود و سکوت وی اجازه ی وی محسوب می شود. (موطا مالک ج1ص569 - مسند الشافعی ج1ص172 - مسند الحمیدی ج1ص452 - مسند احمد ج3ص377 - مسند ابی حنیفه ج1ص236 - سنن الترمذی ج3ص408 - سنن ابی داود ج2ص232 - صحیح مسلم ج2ص1037 - سنن الدارمی ج3ص1398).
بکر: دختر شوهر ندیده.
مسئله 54◄ اگر دختری بدون اجازه ی ولی، خود را به نکاح شخص غیر کفو در بیاورد، در این صورت ولیِ وی می تواند اعتراض کند.
اعتراض: شکایت کردن ولی و خواستن فسخ این نکاح.
مسئله 55◄ و روایت شده است که نکاح بدون اجازه ی ولی به غیر کفو باطل است.
مسئله 56◄ ولی نمی تواند به اجبار دختر بالغه را به نکاح کسی در بیاورد، هر چند که دختر بکر باشد.
دلیل:
دختری نزد رسول الله ﷺ آمد و گفت: پدرم مرا به نکاح پسر برادرش در آورده است تا به وسیله ی من مقام پسر برادرش را بلند گرداند. (آیا من حقی دارم؟) رسول الله ﷺ امر نکاح را به دست دختر داد و آن دختر گفت: من به پدرم اجازه دادم ولی با این کار می خواستم به زنان اعلام کنم که پدر بدون اجازه ی دختر در نکاح حقی ندارد. (سنن الدارقطنی ج4ص335 - مصنف ابن ابی شیبه ج3ص459 – مسند امام احمد ج41ص492).