نام : کتاب اسلام المسلم باسلام محمد خاتم الانبیاء - جلد 2
نویسنده : دکتر عبدالصدیق آخوند کشمیری
شناسه : 2

اسبابی که مانع از نزدیکی و جماع محسوب می شوند

اسبابی که مانع از نزدیکی و جماع محسوب می شوند: 
مسئله 93◄ 1- مانع حسی؛ به طور مثال یکی از آن ها مریض باشد، مرضی که از نزدیکی منع کند.
مسئله 94◄ 2- مانع شرعی؛ مانند اینکه این خلوت در ماه رمضان بوده باشد و یا در حالت احرام باشند و یا اینکه خلوت در هنگام مشغول بودن یکی از زوجین یا هر دوی آن ها بر اقامه ی نماز فرض بوده باشد.
مسئله 95◄ 3- مانع طبیعی مانند اینکه زن حائض باشد و یا اینکه زن نفساء باشد.
مسئله 96◄ نداشتن آلت تناسلی و یا اخته بودن و یا بلند نشدن آلت مانع محسوب نمی شود؛ در نتیجه اگر چنین کسانی با زن یا دختری بعد از نکاح خلوت کنند، مهریه ی کامل بر گردن آن ها واجب می شود.
دلیل:
زیرا بر گردن زن واجب بود که خود را در اختیار شوهرش قرار دهد و آن نیز حاصل شد. (الهدایه مع شرحه البنایه ج5ص151 - تبیین الحقائق ج2ص144).
مسئله 97◄ اگر کسی قبل از خلوت صحیحه زنش را طلاق دهد، نصف مهریه واجب می شود.
دلیل:
الله تعالی می فرماید:
ترجمه ی آیه: اگر برايشان مهرى معين كرده‏ايد و پيش از نزديكى طلاقشان گفتید، نصف آنچه مقرر كرده‏ايد باید بپردازيد؛ مگر آنكه زنان ببخشند، يا كسى كه عقد نكاح به دست اوست، آن را ببخشد. و بخشيدن شما به پرهيزگارى نزديكتر است. و فضيلت را ميان خود فراموش مكنيد كه الله ﷻ به كارهايى كه مى‏كنيد بيناست. [سوره ی بقره آیه 237]
مسئله 98◄ اگر کسی زنش را قبل از خلوت صحیحه طلاق دهد و مهریه نیز تعیین نشده باشد، در این صورت متعه واجب می شود.
متعه: چیزهایی مانند چادر و یا لباس زنانه را گویند.
دلیل:
ترجمه ی آیه: اگر زنان را قبل از آميزش جنسى يا تعيين مهر طلاق دهيد، گناهى بر شما نيست. (و در اين موقع) آن ها را (با هديه‏اى مناسب) بهره‏مند سازيد! آن كس كه توانايى دارد، به اندازه تواناييش، و آن كس كه تنگدست است، به اندازه خودش، هديه‏اى شايسته (كه مناسب حالِ دهنده و گيرنده باشد) بدهد! و اين بر نيكوكاران الزامى است. [سوره ی بقره آیه 236]
مسئله 99◄ اگر بعد از خلوت صحیحه طلاق دهد و مهریه تعیین نشده باشد، مهریه مثل واجب می شود.

تعریف مهریه مثل: مهری است که بین قوم پدری یک زن با توجه به سن، جمال، مال، عقل، دین، شهر، زمان، بکارت و ثیب بودن آن زن متداول است.
مسئله 100◄ نکاح بدون ذکر و تعیین مهریه جائز است.
دلیل:
کسی نزد عبدالله ابن مسعود (رض) آمد و خبر داد که مردی زنی را نکاح کرده و زن وی فوت شده و مهری تعیین نشده بوده است. عبدالله ابن مسعود (رض) نیز به مهر مثل زنان قومش حکم کرد و با حدیثی از رسول الله ﷺ تأیید شد. (مصنف عبدالرزاق الصنعانی ج6ص294 - مصنف ابن ابی شیبه ج2ص255 – مسند امام احمد ج25ص291 - المنتقی لابن جارود ج1ص179).
مسئله 101◄ همچنین با نفی مهریه نیز جائز است؛ یعنی بگویند که مهریه نمی خواهد.
مسئله 102◄ همچنین با تعیین مالی غیر متقوم نیز نکاح جائز است.
غیر متقوم: مال بی ارزش از نظر شرع، مانند خمر و خون و مردار.
مسئله 103◄ و همچنین با مهریه ای که جنسش مجهول و نامعلوم باشد مانند اینکه بگوید لباس می دهم و یا اینکه بگوید دابه ای خواهم داد.
مسئله 104◄ و در این چهار صورت مهرمثل واجب می شود. (بدون ذکر مهریه و...)
دلیل:
حدیثی که در مورد عدم تعیین مهر گفته شد و عبدالله ابن مسعود (رض) حکم کردند. (مصنف عبدالرزاق الصنعانی ج6ص294 - مصنف ابن ابی شیبه ج2ص255 – مسند امام احمد ج25ص291 - المنتقی لابن جارود ج1ص179).
مسئله 105◄ اگر صفت مهریه مجهول ولی جنسش معلوم باشد، از آن جنس میانه واجب می شود؛ مانند اینکه گاو را به عنوان مهریه تعیین کنند و صفت آن را بیان نکنند، در این صورت گاو به عنوان مهریه با قیمت میانه واجب می شود.
دلیل:
زیرا مهر، معاوضه ی مالی در برابر شئ غیر مالی می باشد و مانند لازم شدن مال از ابتداء بر عهده ی کسی می باشد؛ پس معلومیت جنس کافی است، مانند دیه. (الهدایه ج1ص203 - تبیین الحقائق ج2ص150 - البنایه ج5ص170 - البحر الرائق ج3ص175).
مسئله 106◄ مِهر شیء مالی و بضع زن شیء غیر مالی است و در نکاح و پرداخت مهریه این دو معاوضه کرده می شوند.
مسئله 107◄ اگر زوج غلام باشد و به جای مهریه بگوید که من به زوجه خدمت خواهم کرد، همان خدمت واجب می شود.
مسئله 108◄ اگر یکی از دو شیء متفاوت در قیمت را به عنوان مهریه ذکر کنند، در این صورت مهریه مثل و قیمت آن دو شیء را باید تعیین کرده شود و هر کدام از این سه که میانه باشد همان را به عنوان مهریه تعیین کرده می شود؛ مثلاً قیمت شیء اول 100 باشد و قیمت شیء دوم 200 باشد و مهریه مثل 150 باشد، مهریه مثل واجب می شود ولی اگر مهریه مثل 300 باشد شیء دوم به عنوان مهریه محسوب می شود و اگر مهریه مثل کمتر از 100 باشد، همان100 که قیمت شیء اول است به عنوان مهریه تعیین می شود.
مسئله 109◄ در این مسئله اگر شخص زنش را قبل از خلوت صحیحه طلاق دهد، نصف شیء کم ارزشتر از هر سه واجب می شود.
مسئله 110◄ اگر در نکاح این چنین شرط کند که اگر زنش را از شهرشان بیرون نبرد مهریه یک هزار خواهد بود و اگر بیرون ببرد دو هزار خواهد بود، در این صورت اگر به گفته اش وفا کند و از شهر بیرون نبرد همان هزار به عنوان مهریه واجب می شود ولی اگر به وعده اش وفا نکند مهریه مثل واجب می شود با این شرط که مهریه مثل از هزار کمتر نباشد و از دوهزار بیشتر نباشد.
دلیل:
زیرا در صورت اقامت زن، شرط اول صحیح بود و همان مسمی واجب شد و در صورت عمل نکردن به شرط، شرط باطل شد و با بطلان شرط، نکاح صحیح است؛ پس مهر مثل واجب می گردد. (الاختیار لتعلیل المختار ج3ص106 - البحرالرائق ج3ص173).
مسئله 111◄ اگر زوج به دو نفر اشاره کند و بگوید این دو غلام را مهریه قرار می دهم و بعد معلوم شود که یکی از آن ها آزاد بوده است، فقط همان یک بنده به عنوان مهریه واجب می شود به شرطی که قیمت آن غلام به ده درهم برسد.
مسئله 112◄ اگر در نکاح بکارت را شرط کند و بعد معلوم شود که زن ثیّب بوده است، باز کل مهریه واجب می شود.
مسئله 113◄ در نکاح فاسد قبل از وطی (نزدیکی) چیزی واجب نمی شود و بعد از وطی، نَسَب ولد آن ها ثابت می شود و مهریه مثل واجب می گردد. البته از مهریه تعیین شده بین عاقدین بیشتر نشود.
یادآوری: مهر مثل، مهری است که بین قوم پدری یک زن با توجه به سن، جمال، مال، عقل، دین، شهر، زمان، بکارت و ثیب بودن آن زن متداول است.
مسئله 114◄ اگر در بین قوم پدریِ زنی مانند وی پیدا نشود، پس مهری که متداول بین اجانب است حساب کرده می شود نه مادر و قوم مادری زن.
دلیل:
کسی نزد عبدالله ابن مسعود (رض) آمد و خبر داد که مردی زنی را نکاح کرده و زن وی فوت شده و مهری تعیین نشده بوده است. عبدالله ابن مسعود (رض) نیز به مهر مثل زنان قومش حکم کرد و با حدیثی از رسول الله ﷺ تأیید شد. (مصنف عبدالرزاق الصنعانی ج6ص294 - مصنف ابن ابی شیبه ج2ص255 – مسند امام احمد ج25ص291 - المنتقی لابن جارود ج1ص179).
مسئله 115◄ اگر مهریه تعیین شود، ولیِ دختر می تواند ضامن مهریه ی وی باشد، گرچه آن دختر صغیره باشد.
مسئله 116◄ اگر طرفین نقد یا مهلت دار بودن مهریه را تعیین کنند، همان معتبر است و اگر تعیین نکنند، پس عرف معتبر است؛ اگر عرف نقد حساب می کند، نقد و اگر عرف مهلت دار حساب می کند، مهلت دار خواهد بود.
مسئله 117◄ قبل از گرفتن مهریه ی نقدی، زن حق دارد زوج را از وطی منع کند و همچنین از سفر کردن با وی امتناع کند
دلیل:
زیرا مهر معاوضه ی مالی در برابر غیر مالی می باشد و مانند این است که مال از ابتداء و بدون معامله ای بر کسی  واجب شده باشد؛ پس اگر جنس معلوم باشد برای وجوب آن بر وی  کافی است مانند دیه. (الهدایه ج1ص203 - تبیین الحقائق ج2ص150 - البنایه ج5ص170 - البحر الرائق ج3ص175).
مسئله 118◄ و این حق برای زن محفوظ است هر چند بعد از نزدیکی با رضایت خودش باشد؛ یعنی قبل از گرفتن مهر نقدی، زن هر گاه که خواست می تواند زوج را از نزدیکی منع کند ولی نفقه ی زن ساقط نمی شود و زن می تواند بدون اجازه ی زوج به سفر برود و برای برآورده کردن مایحتاج خود از خانه بیرون رود.
دلیل:
زیرا مهریه حق زوجه است همچنان که نزدیکی حق زوج است، پس زوجه تا حقش را نگیرد می تواند از دادن حق زوج امتناع کند و حق منع زوج نیز زمانی ثابت است که حق زوجه را اداء کرده باشد و تا حقّش را نداده باشد، حق منع از خروج را ندارد. (تبیین الحقائق ج2ص155 - الهدایه ج1ص206 – البحر الرائق ج3ص189).
مسئله 119◄ زوج می تواند بعد از پرداخت مهریه زنش را به هر کجا که خواست کوچ دهد.
مسئله 120◄ و گفته شده است که زوج نباید با زنش به مسافرت رود و به این قول فتوا داده شده است.
مسئله 121◄ اگر زوج به زوجه چیزی بفرستد و بعد اختلاف کنند و زوج بگوید: «آن را به حساب مهریه داده ام» و زوجه بگوید: «آن هدیه بود»، قول زوج مقبول است مگر اینکه خوراکی باشد که در این صورت هدیه محسوب می شود نه از مهریه.
دلیل:
زیرا زوج کسی است که زوجه را مالک آن چیز گردانیده و وی بهتر می داند که به چه منظور فرستاده است ولی در چیزهای خوارکی در عادت از مهر فرستاده نمی شود، پس قول زوجه مقبول است. (بدائع الصنائع ج2ص308 - الهدایه ج1ص207 - تبیین الحقائق ج2ص158 - الجوهره النیره ج2ص20).
مسئله 122◄ زوج زن آزاد، با اجازه ی زنش حق عزل ولد را دارد.
عزل: جلوگیری از حاملگی را گویند.
دلیل:
رسول الله ﷺ از عزل بدون اجازه زن نهی فرموده اند. (سنن ابن ماجه ج1ص620 - المعجم الاوسط ج4ص87 - مشکاة المصابیح ج2ص954 - السنن الکبری للبیهقی ج7ص376).
مسئله 123◄ فرزند در دین تابع دینِ بهتر هر کدام از والدین می باشد؛ پس اگر پدر بچه ای مسلمان باشد و مادرش مسیحی، بچه مسلمان محسوب می شود و اگر پدر یا مادر مسیحی و دیگری مجوسی باشد، بچه ی آن ها مسیحی محسوب می شود.
مسئله 124◄ اگر پدر و مادر بچه ای معلوم نباشد، در دین تابع دار «کشورش» می شود؛ پس اگر در کشور مسلمان باشد، مسلمان محسوب می شود.
مسئله 125◄ مجوسی از مسیحی بدتر است.
مسئله 126◄ اگر دو غیر مسلمان بدون شاهد با هم ازدواج کرده باشند و بعد مسلمان شوند، اگر آن ها قبل از اسلام معتقد بوده باشند که ازدواج بدون شاهد صحیح است، بعد از اسلام، با نکاح قبلی زن و شوهر باقی می مانند.
مسئله 127◄ همچنین است اگر قبل از اتمام عدّت کافر با هم ازدواج کرده باشند.
مسئله 128◄ اگر دو محرم با هم ازدواج کرده باشند، بعد از اسلام از هم جدا کرده می شوند.
مسئله 129◄ اگر شوهرِ زنِ مجوسی مسلمان شود و یا زنِ مردِ کافر مسلمان شود، در این دو صورت به همسر آن ها اسلام را عرض کرده می شود و به اسلام دعوت کرده می شود، اگر همسرشان اسلام بیاورد زن و شوهر باقی می مانند و اگر از اسلام آوردن امتناع کند، از هم جدا کرده می شوند و این جدایی در صورت امتناع شوهر از اسلام، طلاق محسوب می شود و در صورت امتناع زن مهر واجب نمی شود مگر اینکه با زن نزدیکی کرده باشد.
مسئله 130◄ اگر در کشور غیر مسلمان این مسئله پیش بیاید (مسئله ی مسلمان شدن یکی از زوجین که در بالا ذکر شد)، اگر قبل از اسلام همسرشان سه حیض بگذرد، طلاق بائن واقع می شود.
مسئله 131◄ زوجین غیر مسلمان اگر دارشان مختلف شود، بین آن ها طلاق بائن واقع می شود. 
مثلاً اگر زنی از کشور غیر مسلمان به کشور مسلمان هجرت کند، پس از شوهرش طلاق می شود.
مسئله 132◄ دار دو نوع است: 1- دار اسلام. 2- دار کفر.
مسئله 133◄ اگر یکی از زوجین اسیر شود، جدایی واقع نمی شود.
مسئله 134◄ اگر یکی از زوجین مرتد شود، در حال بین آن ها فسخ نکاح واقع می شود.
مرتد شدن: خارج شدن از اسلام را گویند.
مسئله 135◄ در این صورت به زنی که با وی همخوابی شده باشد کل مهر واجب می شود و اگر قبل از همخوابی ارتداد صورت گیرد، اگر شوهر مرتد شده باشد نصف مهریه واجب است و اگر زن مرتد شده باشد چیزی واجب نمی شود.
مسئله 136◄ اگر زن و شوهر با هم مرتد شوند و با هم به اسلام بازگردند، نکاح آن ها باقی است.
مسئله 137◄ اگر یکی از آن ها قبل از دیگری به اسلام باز آید، نکاح آن ها باطل می شود.
مسئله 138◄ تمام زنان یک شخص در تقسیم برابر هستند.
تقسیم اینکه چه مدت پیش هر کدام از آن ها باشد و در خوراک و البسه و چیزهای دیگر.
مسئله 139◄ اگر یکی از زنانِ یک مرد مملوکه باشد (کنیز)، در تقسیم نصف زن آزاد را دارد.
مسئله 140◄ در رفتن به سفر تقسیم نیست و شوهر می تواند هر کدام را که بخواهد ببرد.
مسئله 141◄ ولی قرعه انداختن بین آن ها بهتر است.
رسول الله (رض) به هنگام اراده ی سفر، بین زنان خود برای تعیین اینکه چه کسی را ببرند قرعه می انداختند. (البنایه ج5ص254).

مسئله 142◄ زن می تواند از نوبت خود بگذرد و اگر بعداً پشیمان شد، باز پس گیرد.
دلیل:
زیرا سودة بنت زمعة (رض) یکی از همسران حضرت رسول الله ﷺ نوبت خود را به حضرت عائشه (رض) دادند. (البنایه ج5ص254).
و حق برگشت ثابت است؛ زیرا وی حقی که برایش بوده است را هبه کرده است و در هبه حق باز پس گرفتن ثابت است. (البنایه ج5ص254).