نام : کتاب اسلام المسلم باسلام محمد خاتم الانبیاء - جلد 3
نویسنده : دکتر عبدالصدیق آخوند کشمیری
شناسه : 3

فصل طلاق مردی که در شرف مرگ است

فصل طلاق مردی که در شرف مرگ است:
مسئله 101◄ اگر کسی در شرف مرگ باشد مثلاً بیماری داشته باشد و از انجام دادن حاجت خود در بیرون خانه عاجز باشد و یا در جنگ، برای مبارزه از صف بیرون آمده باشد و یا کسی که برای اجرای حکم اعدام به خاطر قصاص یا رجم، وی را به اعدام گاه برده باشند، به این‌گونه اشخاص، مریض مرض الموت گفته می‌شود.
مسئله 102◄ اگر چنین شخصی در این حالت، بدون رضایت زنش وی را طلاق بائن نماید، در این صورت اگر وی بمیرد درحالی‌که عدّت زن تمام نشده باشد، زن ارث می‌برد.
دلیل:
به اجماع صحابه (رض) اگر زن این‌گونه طلاق شود، ارث می‌برد. (المبسوط للسرخسی ج6 ص155)
مسئله 103◄ اگر شخصی در صف قتال باشد و هنوز برای مبارزه بیرون نیامده باشد، وی سالم محسوب می‌شود و حکم مرض الموت را ندارد.
مسئله 104◄ همچنین کسی که تب کرده باشد وی نیز سالم است و حکم مرض الموت را ندارد.
مسئله 105◄ همچنین کسی که برای قصاص زندانی‌شده باشد نیز سالم است و حکم مرض الموت را ندارد.
دلیل:
زیرا در اکثر اوقات از این مهلکه و امراض خود را خلاص می‌کند؛ چراکه اسباب نجات بسیار است. (بدائع الصنائع ج3ص224)
مسئله 106◄ اگر شخص مریض مرض الموت با زنش چنین ادعا کنند که قبل از مریضی وی را طلاق داده است و عدّتش نیز گذشته است و یا وی زنش را به دستور زن طلاق بائن نماید و بعدازاین قضیه اقرار کند که به زن مطلقه‌اش بدهکار است و یا برای مطلقه‌اش مالی را وصیت کند، در این صورت از بین وصیت و ارث و یا بدهی و ارث کمترین آن‌ها می‌رسد؛ یعنی بین این‌ها هرکدام کمتر باشد همان می‌رسد.
دلیل:
زیرا ممکن است که برای بردن مال بیشتر باهم توافق کرده باشند؛ پس در ارث این اتهام را در نظر گرفته می‌شود. (المبسوط للسرخسی ج6ص165)
مسئله 107◄ اگر طلاق زن را به شرطی تعلیق کند و آن شرط تعلیق به فعل خود مرد باشد، در این صورت زن اگر عدّتش تمام نشده باشد و مرد بمیرد، ارث می‌برد.
دلیل:
زیرا این مرد با گذاشتن شرط و تعلیق کردن آن، قصد ابطال حق زن خود را، نموده است. (تبیین الحقائق ج2ص249)
مسئله 108◄ و همچنین اگر تعلیق به کاری نماید که از زن سر می‌زند و زن چاره‌ای جز آن نداشته باشد، در این صورت نیز اگر عدّت تمام نشده باشد و مرد بمیرد، ارث می‌برد؛ مانند اینکه بگوید اگر نفس بکشی طلاق هستی.
دلیل:
زیرا زن بر انجام آن کار مضطر است و چاره‌ای جز انجام آن ندارد، پس با این کار رضایت وی بر ساقط شدن حق ارث ثابت نمی‌شود. (المبسوط للسرخسی ج6ص158)
مسئله 109◄ همچنین است اگر شرط وقوع طلاق را به فعل کسانی غیر از خودشان منوط کند و این عمل در زمان مرض الموت باشد و بمیرد و عدّت زن تمام نشده باشد، زن از وی ارث می‌برد.
دلیل:
زیرا قصد وی از این شرط، فرار از دادن ارث به زن می‌باشد. (تبیین الحقائق ج2ص249)