فصل خیار رؤیت (اختیار مسترد کردن کالا در وقت دیدن آن)
مسئله 45◄ اگر کالایی را بدون دیدن آن بخرد، صحیح است و تا وقتیکه باطل کنندهی اختیار یافت شود، مشتری را اختیار رد ثابت است، گرچه قبل از رؤیت راضی شده باشد ولی بائع را اختیاری نیست.
دلیل:
رسولالله ﷺ: اگر کسی چیزی را بخرد که ندیده است، پس هنگام دیدن برای او اختیار ثابت است. (سنن الصغیر للبیهقی ج2ص240 - سنن الدارقطنی ج3ص382 - البنایة ج8ص82)
مسئله 46◄ اشیائی که اختیار را باطل میکند: 1- معیوب شدن مبیع در دست مشتری. 2- تصرف مشتری در مبیع که آن تصرف، حقی را برای دیگری ثابت میکند مانند فروش بدون خیار قبل از رؤیت و همچنین بعد از رؤیت.
دلیل:
حضرت عثمان (رض) زمینی را به حضرت طلحة بن عبیدالله (رض) فروخت. بعد از معامله بعضی از مردم به حضرت عثمان (رض) گفتند که در این معامله زیان کردهای. پس حضرت عثمان (رض) گفت که اختیار رد معامله برای من ثابت است؛ زیرا من چیزی را فروختم که ندیده بودم و همین حرف را به حضرت طلحه (رض) نیز گفتند و وی گفت: اختیار پس دادن برای من ثابت است؛ زیرا من چیزی را که ندیدهام خریدم. پس هر دو پیش جبیر بن مطعم (رض) رفتند تا وی بین آنها حکم کند. جبیر (رض) به نفع طلحه (رض) حکم کرد و اختیار را برای وی ثابت کرد و برای حضرت عثمان (رض) اختیار ثابت نکرد و این حکم در حضور بسیاری از صحابه (رض) بوده است و به اجماع آنها رسیده است. (الاختیار لتعلیل المختار ج2ص16)
پس نتیجه این میشود که بعد از فروش، حق رؤیت ثابت نیست.
زیرا وقتی پس دادن بعضی از مبیع متعذّر گشت، پس دادن بعض دیگر نیز ممنوع میشود؛ زیرا در این کار برای بائع ضرر است، پس همینطور است در مبیع معیوب. (الاختیار لتعلیل المختار ج2ص16)
مسئله 47◄ اگر تصرفی نماید که حقی برای دیگری ثابت نکند مانند فروش با خیار، این تصرف حق رد را بعد از اتمام مدت خیار باطل میکند نه قبل از اتمام مدت مانند فروش با خیار و هبه بدون تسلیم.
مسئله 48◄ اگر مشتری جاهایی مقصود از خرید را ببیند، با این کار رؤیت مبیع حاصلشده است و دیدن کل مبیع لازم نیست؛ مانند دیدن صورت امة (کنیز) و مرکب و همچنین کفل مرکب و دیدن موضع علامت لباسی که دارای علامت باشد و رؤیت ظاهر لباس غیر معلم (لباسی که دارای علامت نباشد) و رؤیت اتاقهایی که قصد خرید آن را دارد از یک دار.
دلیل:
زیرا در بعضیاوقات دیدن همه جای مبیع متعذر است؛ پس دیدن جاهایی که آن مبیع به خاطر آن خریده میشود کافی است. (الاختیار لتعلیل المختار ج2ص16)
مسئله 49◄ نظر وکیلِ خرید و وکیلِ قبض کالا، رؤیت مشتری محسوب میشود.
دلیل:
زیرا این اشخاص وکیل هستند که مبیع را قبض کامل و تام نمایند و قبض وقتی کامل و تام است که اختیار رؤیت را ساقط نماید و آن بااعتبار رؤیت وی بهمثابهی رؤیت خود مشتری بودن حاصل میشود. (بدائع الصنائع ج5ص296)
مسئله 50◄ نظر کردن رسول مشتری، نظر خود مشتری محسوب نمیشود.
دلیل:
زیرا اختیار رسول بر قبض کردن و رساندن آن به مشتری میباشد و در مورد چیزی دیگر اختیاری ندارد، پس دیدن وی دیدن مشتری محسوب نمیشود. (تبین الحقائق ج4ص28)
مسئله 51◄ اگر فرد نابینا باشد، پس لمس وی و چشیدن وی و بوئیدن وی و وصف زمین نزد وی، رؤیت محسوب میشود.
دلیل:
1- زیرا با صادر شدن این افعال از شخص بینا نیز بدون رؤیت، خیار رؤیت از وی ساقط میشود. (فتح القدیر ج6ص348) یعنی اگر شخص بینا چیزی را لمس کند و بدون دیدن بخرد، اختیار پس دادن از وی ساقط میشود؛ زیرا علم وی بر کالا با لمس حاصلشده است و همینطور است در اشیاء چشیدنی و بوئیدنی که با چشیدن و بوئیدن علم به این اشیاء ثابت میشود. پس اختیار پس دادن از وی ساقط میشود.
2- زیرا اشیاء را میتوان با توصیف آن شناخت همچنان که با دیدن میشود شناخت. پس توصیف شیء مانند دیدن آن است، همچنان که در بیع سلم چنین است. (الهدایه ج3ص36)
مسئله 52◄ اگر کسی کالایی را ببیند و بعد بخرد، درصورتیکه بعد از رؤیت آن تغییری حاصلشده باشد، مشتری را باز خیار رؤیت ثابت است و قول بائع در عدمتغییر قبول است (همراه با قسم وی) و قول مشتری در مورد عدم رؤیت آن اولی است (همراه با قسم وی).
دلیل:
زیرا در رؤیتِ اول علم به مبیع حاصل نشده است، پس مانند این میشود که اصلاً ندیده باشد. (الهدایه ج3ص36)