مسئله 1◄ تعریف رهن: حبس و نگهداشتن مال متقوم (مالی که در شرع دارای ارزش مالی است) است در برابر حقی که امکان گرفتن حق از همان مال حبس شده باشد.
مثلاً مالی را در مقابل طلبش نگه دارد تا حق خود را بگیرد.
دلیل:
رسولالله ﷺ از فرد یهودی طعامی خریدند و زره خود را نزد وی رهن گذاشتند. (مجمع الانهر ج2ص584)
متقوم: مالی که شرعاً دارای قیمت است مثلاً خوک و خمر شرعاً مال حساب نمیشوند.
مسئله 2◄ رهن با ایجاب و قبول منعقد میگردد و با تسلیم رهن (تحویل شرعی آن بهطرف) عقد رهن لازم میگردد.
دلیل:
در قرآن کریم آمده است: پس رهن قبض شده باشد. (سوره البقره/283) در اینجا قبض رهن را ذکر کرده است پس قبض رهن از شروط تکمیل شدن عقد رهن میباشد و تمام و لازم شدن آن با قبض برای این است که رهن عقد تبرّع (بخشیدن اختیاری) است، پس با ایجاب و قبول لازم نمیشود بلکه با قبض کامل میشود مانند هبه. (الهدایه ج4ص412)
مسئله 3◄ تخلیه نیز تسلیم است.
یعنی موانع را برداشته و طرف مقابل را بر اخذ آن شیء قادر سازد.
همچنین تخلیه در بیع نیز تسلیم محسوب میشود.
دلیل:
زیرا این عقد مشروع و شرعی است پس با برداشتن موانع قبض آن حکم قبض ثابت میشود. (الهدایه ج4ص412)
مسئله 4◄ مرتهن (گروگیر: کسی که رهن را میگیرد) بین طلب خود و قیمت رهن هرکدام که کمتر باشد آن را ضامن است؛ یعنی با هلاک رهن همان مقدار از طلبش کم میشود.
مسئله 5◄ اگر قیمت رهن با طلب مرتهن (رهن گیرنده) برابر باشد، با هلاک رهن کل طلبش ساقط میشود.
مسئله 6◄ اگر قیمت رهن بیش از طلب مرتهن باشد، مازاد از طلبش امانت در دست وی میباشد.
مسئله 7◄ اگر قیمت رهن کمتر از طلب باشد، بهاندازهی قیمت رهن از طلب مرتهن کم میشود و باقیماندهی طلبش را از راهن (گروگذار) طلب کند.
دلیل:
حدیث: فردی در زمان حضرت رسولالله ﷺ اسبی را نزد دیگری رهن گذاشت و آن اسب هلاک شد و رسولالله ﷺ به مرتهن (رهن گیرنده) فرمودند: حقّت رفت. (البنایه ج12ص472 - شرح معانی الاثار ج4ص102 - مصنف ابن ابی شیبه ج4ص524)
یعنی حقّت را گرفتهای و دیگر طلبی نداری.
مسئله 8◄ شرایط نگهداری رهن مانند نگهداری ودیعت است و اگر تعدّی کند ضمانش مانند غصب است.
دلیل:
زیرا همچنان که در ودیعت حق نگهداری بهوسیله خانواده و خادمش ثابت بود در رهن نیز ثابت است؛ زیرا انسان اموال خود را نیز با این اشخاص نگهداری میکند و دیگر اینکه همراه خود داشتن رهن متعذّر است. (الاختیار لتعلیل المختار ج2ص65)
و ضمان غصب بودن در صورت تعدّی برای این است که مازاد ارزش رهن از بدهی در دست مرتهن امانت است و تعدّی در امانت غصب است پس ضمان غصب واجب میشود. (الهدایه ج4ص416)
مسئله 9◄ مال رهن و ودیعت را به اجاره دادن و به رهن دادن و به عاریت دادن و به ودیعت گذاشتن درست نیست.
دلیل:
زیرا به وی اجازه چنین کارهایی داده نشده است و با انجام این کارها به رهن تعدّی کرده است و مالک آن را برای حفظ در دست مرتهن داده است و به نگهداری کسی دیگر راضی نیست؛ زیرا انسانها در حق نگهداری از اشیاء متفاوت هستند. (الاختیار لتعلیل المختار ج2ص65)
مسئله 10◄ به رهن دادن مال اجاره، درست نیست.
مسئله 11◄ به رهن و اجاره دادن مال عاریت، درست نیست.
دلیل:
زیرا عقد رهن و اجاره عقودی لازم هستند یعنی وقتی عقد شد دیگر فسخ نمیشود ولی عاریت عقد لازم نیست و معیر (عاریت دهنده) هرگاه بخواهد، حق رجوع را دارد و میتواند عاریت را فسخ کند. (شمونی حاشیه شرح الیاس ج2ص177) پس این دو عقد با عقد رهن منافات دارند پس رهن این دو جایز نیست.
مسئله 12◄ اگر با رهن عقدهای ذکرشده را انجام دهد رهن باطل نمیشود ولی ضامن میگردد.
دلیل:
زیرا این کارها تعدّی در حق رهن است و با تعدّی رهن باطل نمیشود ولی ضامن آن است. (شمونی حاشیه شرح الیاس ج2ص177)
مسئله 13◄ نگهداشتن انگشتر رهن در انگشت کوچک تعدّی است.
دلیل:
زیرا این کار استفاده است و نگهداری نیست. (مجمع الانهر ج2ص589)
مسئله 14◄ اگر انگشتر رهن را در انگشتی غیر از انگشت کوچک نگه دارد، حفظ رهن است.
دلیل:
زیرا این کار نگهداری محسوب میشود. (مجمع الانهر ج2ص589)
مسئله 15◄ وقتی مرتهن طلب خود را درخواست کند، به وی دستور داده میشود تا رهن را حاضر کند، مگر اینکه رهن نزد عدلی گذاشتهشده باشد که در این صورت اول راهن بدهی را بپردازد و بعدازآن رهن خود را پس بگیرد.
دلیل:
زیرا رهن در دست مرتهن برای گرفتن حقش بوده است پس باوجود مالی برای استیفای حقش حق درخواست طلبش را ندارد؛ زیرا در صورت هلاک رهن دیگر حق درخواست طلب ندارد، پس اول باید مشخص شود که رهن باقی است تا بدهکار بودن راهن ثابت شود و وقتی رهن را حاضر کرد باید مدیون بدهی خود را بدهد تا فکّ رهن شود. (تبیین الحقائق ج6ص66)
و اگر نزد عدل باشد مرتهن نمی¬تواند رهن را حاضر کند زیرا رهن به امر راهن در دست کسی دیگر است پس درخواست حاضر کردن رهن از مرتهن نمیشود. (درر الحکام ج2ص250)
فکّ رهن: خارج نمودن شیء از رهن.
مسئله 16◄ اگر طلب خود را در شهری غیر از شهری که در آن عقد رهن صورت گرفته درخواست کند در این صورت اگر احضار رهن کرایه نداشته باشد از وی احضار رهن را خواسته میشود.
دلیل:
زیرا اگر کرایه نداشته باشد مکانهای مختلف در حق تسلیم مانند یک مکان هستند. (درر الحکام ج2ص250)
مسئله 17◄ مخارج نگهداری از رهن بر عهدهی مرتهن (گرو گیر) است.
دلیل:
زیرا نگهداری رهن بر عهدهی وی است تا بهوسیلهی آن بتواند حق خود را از راهن بستاند. (الاختیار لتعلیل المختار ج2ص66)
مسئله 18◄ مخارج باقی ماندن رهن بر گردن راهن (گرو گذار) است.
دلیل:
زیرا رهن متعلق به راهن است و منافع آن نیز برای راهن است؛ زیرا وی مالک رهن است پس هزینهی بقاء رهن بر عهدهی وی است. (الهدایه ج4ص416)
مسئله 19◄ مداوای رهن بین سهم طلب وامانت تقسیم کرده میشود.
منظور این است که اگر قیمت رهن بیش از بدهی باشد پس مازاد آن امانت است پس مداوای آن (مثلاً رهن حیوان باشد) بین امانت و رهن مقابل دین تقسیم کرده میشود. (مجمع الانهر ج2ص590)
دلیل:
زیرا رهن بین دین وامانت تقسیمشده است پس نگهداری آن نیز مشترک است یعنی بعضی از این رهن در مقابل دین است و بعض دیگر امانت و آنچه مقابل دین باشد برای مرتهن (رهن گیرنده) است و مازاد آن برای راهن است. (بدائع الصنائع ج6ص151)