نام : کتاب اسلام المسلم باسلام محمد خاتم الانبیاء - جلد 4
نویسنده : دکتر عبدالصدیق آخوند کشمیری
شناسه : 4

فصل الشرب (احکام سهم آب)

فصل الشرب (احکام سهم آب)
مسئله 11◄ شرب: سهم آب را گویند.
دلیل:
الله تعالی می‌فرماید: برای شما شرب روزی معلوم ثابت است و برای آن (شتر) نیز شرب روزی معلوم شده ثابت است. (سوره الشعراء آیه 155) یعنی سهمی از آب مشخص‌شده است. (تبیین الحقائق ج6ص39)
شفة: حق آب برای مصرف انسان و حیوانات.
مسئله 12◄ حق شفه در آبی که مملوک کسی نباشد برای هرکسی ثابت است و همچنین حق آب دادن به حیوانات ثابت است. این در صورتی است که به تخریب نهر نینجامد.
دلیل:
رسول‌الله ﷺ: مسلمانان در سه چیز شریک هستند: آب‌وعلف و آتش. (سنن ابی داوود ج5ص344 - مسند امام احمد ج38ص174 - البنایه ج 12ص314)
مسئله 13◄ اگر کسی آب را در ظرف کند دیگرکسی جز وی حقی در آن ندارد.
دلیل:
زیرا وی آن آب را احراز کرده و در ملک خود داخل نموده است و حق غیر ساقط‌شده است. (الهدایه ج4ص388)
مسئله 14◄ حق شرب و نصب آسیاب نیز در صورت ضرر نداشتن برای عامه برای هرکسی ثابت است.
دلیل:
زیرا اصل آب مباح است و در صورت ضرر به عامه، دفع ضرر از عامه واجب می‌باشد. (الهدایه ج4ص388)
مسئله 15◄ در نهر خصوصی حق آبیاری و نصب آسیاب برای دیگران ثابت نیست؛ یعنی نهری که در تقسیم به شخصی تعلق‌گرفته باشد.
دلیل:
زیرا این نهر حق خاص صاحب وی می‌باشد و ضرورتی نیز ندارد و اگر مباح گردانیم حق شرب برای وی باقی نخواهد ماند. (الهدایه ج4ص388)
مسئله 16◄ هزینه لایروبی نهر عمومی که مالکی برای آن نباشد از بیت‌المال است.
دلیل:
زیرا منفعت لایروبی به عموم مسلمانان تعلق دارد پس هزینه‌ی آن نیز بر بیت‌المال مسلمانان می‌باشد. (الهدایه ج4ص389)
مسئله 17◄ اگر در بیت‌المال برای هزینه‌ی لایروبی چیزی نباشد، پس بر عموم مردم لازم می‌شود.
دلیل:
زیرا منفعت برای عموم مسلمین است و در ترک آن ضرری عظیم برای مردم می‌باشد پس حاکم می‌تواند مردم را بر این کار اجبار کند. (المبسوط للسرخسی ج23ص175)
مسئله 18◄ لایروبی نهری که دارای مالک باشد بر مالکان وی است و از بالای نهر شروع کرده می‌شود و هر کس که حدود خود را لایروبی کند حق لایروبی را ادا کرده است.
دلیل:
زیرا حق استفاده برای مالکانش ثابت است پس وظیفه آبادانی آن نیز بر مالکان خواهد بود. (الهدایه ج4ص389)
مسئله 19◄ ادعای سهم شرب (سهم آب برای آبیاری زمین) برای کسی که زمینی ندارد نیز صحیح است.
دلیل:
زیرا ممکن است که شرب به وی ارث رسیده باشد و یا اینکه زمین را بدون شرب فروخته باشد. (الهدایه ج4ص390)
مسئله 20◄ اگر قومی بر سر سهم آب نهری که متعلق به خودشان است دعوا کنند پس سهم آب به مقدار زمین هر کس تقسیم کرده می‌شود.
دلیل:
زیرا منظور از شرب آبیاری اراضی می‌باشد پس مقدار آن به‌اندازه‌ی زمین هر یک خواهد بود. (فتح باب العنایه ج5ص146)
مسئله 21◄ صاحب‌سهم زمین بالادست نهر حق سدسازی برای آب ندارد هرچند که بدون سد نتواند از آب استفاده کند و
اگر مشترکین راضی شوند در این صورت وی حق سد دارد.
دلیل:
زیرا در این کار ابطال حق زمین‌های پایین‌دست می‌باشد. (فتح باب العنایه ج5ص146)
زیرا حق آنان است و آنان راضی به ترک حق شده‌اند. (فتح باب العنایه ج5ص146)
مسئله 22◄ هرکدام از مشترکین حق‌دارند که دیگری را از نصب آسیاب منع کنند مگر اینکه شخصی در ملک خود نصب کند و به آب و نهر ضرری نداشته باشد و مسیر قدیمی آب را تغییر ندهد که در این صورت می‌تواند نصب کند.
دلیل:
زیرا در انجام این کارها به دیگران ضرر می‌رسد پس حق منع دارند. (بدائع الصنائع ج6ص190)
مسئله 23◄ سهم آب زمین (شرب) به ارث می‌رسد.
دلیل:
زیرا شرب حق مالی است پس جزو میراث می‌باشد. (مجمع الانهر ج2ص567)
مسئله 24◄ حق استفاده از سهم آب زمین (شرب) را می‌توان با وصیت به دیگران داد.
دلیل:
زیرا ثبوت وصیت همانند ارث می‌باشد. (مجمع الانهر ج2ص567)
مسئله 25◄ حق فروش سهم آب بدون زمین درست نیست.
دلیل:
زیرا اندازه‌ی آن مجهول است و قبض آن متصور نیست و آب جزو مباحات است. (مجمع الانهر ج2ص567)
مسئله 26◄ مشایخ (علمای) بلخ این بیع را اجازه داده‌اند.
دلیل:
زیرا مردم چنین معامله می‌کنند و قیاس به خاطر معامله و عرف مردم ترک کرده می‌شود. (در المختار متن رد المختار ج6ص447)
مسئله 27◄ حکم اجاره دادن سهم آب زمین و هبه دادن آن نیز مانند حکم فروش آن است؛ یعنی درست نیست ولی مشایخ بلخ به آن اجازه داده‌اند.
مسئله 28◄ اگر کسی زمین خود را از سهم دیگران آبیاری کند، ضامن می‌شود.
دلیل:
زیرا با این کار سهم شخصی دیگر را تلف نموده است و این حکمی است که فخر الاسلام بزدوی اختیار نموده است. (فتح باب العنایه ج5ص146)
مسئله 29◄ اگر کسی زمین خود را آبیاری کند و آب این زمین به زمین همسایه برود و زمین همسایه را در آب غرق کند ضامن نمی‌شود.
دلیل:
زیرا وی حق دارد زمین خود را آبیاری کند و در این حالت وی تعدّی نکرده است. (فتح باب العنایه ج5ص147)