نام : کتاب قول الفصل فی شبهات الوهابیه
نویسنده : دکتر عبدالصدیق آخوند کشمیری
شناسه : 7

صفات اولیاء الله طبق آیات قرآن

صفات اولیاء الله طبق آیات قرآن: 
*أَلا إِنَّ أَوْلِياءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ و لا هُمْ يَحْزَنُونَ (62) الَّذينَ آمَنُوا و كانُوا يَتَّقُونَ (63). (سوره يونس آیات 62و63)
آگاه باشيد كه بر دوستان الله ﷻ بيمى نيست و غمگين نمى‏شوند. (62) آنان كه ايمان آورده‏اند و تقوي پيشه كرده اند (63).*
پس بايد مؤمن باشند و شرط دوم آن با تقوي باشند و تقوي طبق آيات شريفه: 
*ذَلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِلْمُتَّقِينَ (2) الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ (3) وَالَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ وَبِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ (4). (سوره البقرة آیات 2و3و4)
اين است همان كتابى كه در آن هيچ شكى نيست. پرهيزگاران را راهنماست: (2) آنان كه به غيب ايمان مى‏آورند و نماز مى گزارند، و از آنچه روزيشان داده‏ايم انفاق مى كنند، (3) و كسانى كه به آنچه به سوى تو فرو فرستاده شده- قرآن كريم- و به آنچه پيش از تو فرو فرستاده شده- ديگر كتابهاى آسمانى- ايمان مى‏آورند و آنانند كه به آخرت يقين دارند (4).*
پس متّقين داري اين صفات هستند: 1) به غيب ايمان دارند.2) نماز می خوانند. 3) انفاق می كنند. 4) به آنچه که بر حضرت محمّد  ﷺنازل شده است ايمان دارند. 5) به آنچه كه به پيامبران پيش از حضرت محمّد ﷺ نازل شده نیز ايمان دارند. 6) به آخرت نیز يقين دارند.كه اين صفات هر چه بيشتر باشد، تقواي وی نیز بيشتر و به الله ﷻ نزديكتر است. و به همين خاطر است كه علماء ما می گويند که متّقي بر سه نوع است: يكی متّقي عام و آن كسي است كه ايمان دارد و فرائضش را انجام می دهد و متّقي خاص؛ كسي كه ايمان دارد و اعمال صالح نیز انجام می دهد و متّقي خاص الخاص كه اعمال وی از قبلي نیز بيشتر می باشد.
و متّقین، طبق آيات ديگر نیز داراي صفاتي هستند كه بيان می شود: 
*فَجَعَلْنَاهَا نَكَالًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهَا وَمَا خَلْفَهَا وَمَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِينَ (66). (سوره البقره آیه 66)
و آنها را عبرت معاصران و آيندگان و اندرزى براى پرهيزگاران گردانيديم.*
صفت هفتم اين است كه از حوادث روزگار پند گيرند و بيش از پيش به عبادت و طاعت بپردازد.
 صفت ديگر آنها: 
*الَّذِينَ يُنْفِقُونَ فِي السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ (134) وَالَّذِينَ إِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَكَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَمَنْ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللَّهُ وَلَمْ يُصِرُّوا عَلَى مَا فَعَلُوا وَهُمْ يَعْلَمُونَ (135). (سوره آل عمران آیات 134و135)
آن كسان كه در توانگرى و تنگدستى انفاق مى‏كنند و خشم خويش فرو مى‏خورند و از خطاى مردم در مى‏گذرند. الله ﷻ نيكوكاران را دوست دارد. (134) و آن كسان كه چون مرتكب كارى زشت شوند يا به خود ستمى كنند، الله ﷻ را ياد مى‏كنند و براى گناهان خويش آمرزش مى‏خواهند و كيست جز الله ﷻ كه گناهان را بيامرزد؟ و چون به زشتى گناه آگاهند در آنچه مى‏كردند پاى نفشرند (135).*
صفت بعدي آنها همان است که انفاق را به طور گسترده تر انجام می دهند؛ طوري كه در وسعت روزي و تنگي آن، به انفاق می پردازند. و صفت ديگر آنان اين است كه اگر كاري خلاف شرع از آنها سر بزند زود توبه كرده و ديگر تكرار نمی كنند و اصرار نمی ورزند و به توجيه آن نمی پردازند.
و راه نزديك شدن به الله ﷻ فقط با عبادت بيشتر و اجتناب از منهيّات می باشد؛ طبق حديث: 
*«مَنْ آذَى لِي ولِيّاً فَقَدِ اسْتَحَلَّ مُحَارَبَتِي، و مَا تقَرَّبَ إِليَّ عَبْدِي بِمِثْلِ الفَرَائِضِ، و مَايَزَالُ العَبْدُ يَتَقَرَّبُ إِليَّ بِالنَّوَافِلِ حَتَّى أُحِبَّهُ إِنْ سالَنِي أَعْطَيْتُهُ، و إِنْ دَعانِي أَجَبْتُهُ، و ما تَرَدَّدْتُ عَنْ شَيءٍ أَنَا فَاعِلُهُ تَرَدُّدِي عَنْ و فَاتِه لانَّهُ يَكْرَهُ المَوْتَ و أَكْرَهُ مَسَاءَتَهُ». (مجمع الزوائد ج2ص513- سنن الكبري للبيهقي ج15ص317- صحيح ابن حبان ج1ص202 - مسند امام احمد ج7ص365)
هر آن كس كه ولي - از اولياء- مرا اذيت كند، همانا وی جنگ با من – الله ﷻ - را حلال دانسته است و نزديك نشود بنده ي من به من، به مانند نزديكي وی با انجام فرائض- بنده تا وقتی که فرائض را انجام ندهد نمی تواند به من نزدیک شود- و بنده به من لحظه به لحظه نزديك مي شود با انجام نوافل- بعد از انجام فرائض كه شرط است- تا اينكه او را دوست می دارم كه اگر از من چيزي بخواهد به وی عطاء می كنم و اگر دعاء كند اجابت می كنم و من بر چيزي ترديد نكردم براي انجام آن بيش از تردید من بر مرگ وی، زيرا وی مرگ را دوست نمی دارد و من نیز ناراحتي و سختي كشيدن وی را كريه – بد- می دارم.*
پس اولياء الله بايد اين صفت را داشته باشند.
2) ولي مؤمنان، الله ﷻ و رسولش ﷺ و كساني كه ايمان آورده و نماز بر پا می دارند و انفاق می كنند. اينها نیز صلاحيت ولايت بر مؤمنان را دارند و افضل بودن شرط نيست.
همچنان كه در حديث شريف آمده است:
* عن أبي سعيد قال: قال رسول الله صلى الله عليه و سلم: «يكون عليكم أمراء تطمئن إليهم القلوب و تلين لهم الجلود ثم يكون عليكم أمراء تقشعر منهم الجلود و تشمئز منهم القلوب قال: فقال رجل: يا رسول الله أفلا نقاتلهم قال لا ما أقاموا الصلاة.». (مسند ابي يعلي ج2ص473- كنز العمال ج1ص1101)
رسول الله ﷺ: بر شما اميراني خواهند بود كه قلبها با آنها آرام گيرد و پوستها براي آنها نرم شود، بعد از آن اميراني بر شما خواهند بود كه پوست ها از آنها به خود جمع می شود و قلبها از آن مشمئز – منقبض- می شود. مردی گفت: آيا با آنها قتال كنيم؟ حضرت ﷺ فرمودند: خير؛ تا وقتي كه نماز بر پا می دارند.- تا وقتي كه نماز می خوانند، حقّ قتال با آنها را نداريد- .*
3) ولايت مسجدالحرام از آن مؤمنان است و غير مؤمن را در آن حقّي نيست: 
*وَ ما لَهُمْ أَلاَّ يُعَذِّبَهُمُ اللَّهُ و هُمْ يَصُدُّونَ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ و ما كانُوا أَوْلِياءَهُ إِنْ أَوْلِياؤُهُ إِلاَّ الْمُتَّقُونَ و لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ (34). (سوره الانفال آیه 34)
چرا الله ﷻ عذابشان نكند، حال آن كه مردم را از مسجدالحرام باز مى‏دارند و صاحبان - اولیاء- آن نيستند؟ صاحبان – اولیاء- آن تنها پرهيزگارانند ولى بيشترينشان نمى‏دانند.*