بهاءالدین نقشبندی را بهتر بشناسیم (بحث تصوف)
بیشتر راههایی که در طریقت به آن اقتداء میشود، طریقتی است که حضرت بهاءالدین نقشبندی (رض) آن را بنانهاده است. حال کسانی که این ادعا را دارند که بر مسلک و روش نقشبندیه هستند، باید خود را با روشی که این اولیای الهی گذاشته وفق دهند.
آوردهاند كه مالك حسين كه والى هرات بود از حضرت قطب الاقطاب خواجه بهاء الحق الدين محمّد نقشبند قدس سره پرسيد كه در طريقه شما ذكر جهر و خلوت و سماع میباشد فرمودند كه نمیباشد پس گفت بناى طريقت شما بر چيست فرمودند كه" خلوت در انجمن بهظاهر با خلق و به باطن با حقّ".[1]
فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآَصَالِ (36) رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءِ الزَّكَاةِ يَخَافُونَ يَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ (37).[2]
در خانههایی که الله ﷻ رخصت داده که قدر و منزلت آنها رفعت یابد و نامش در آنها یاد شود در آن خانهها هر بامداد و شامگاه او را نیایش میکنند. (36) مردانی که نه تجارت و دادوستدی آنان را از یاد الله ﷻ و برپاداشتن نماز و دادن زکات به خود مشغول نمیدارد و از روزی که دلها و دیدهها در آن زیر و رو میشود میهراسند. (37)
يعني حتّي وقتي با مردم هستند نیز الله ﷻ را فراموش نمیکنند. در میان مردم زیستن و از یاد الله ﷻ غافل نبودن. این است طریقهی نقشبندیه. منظور اين نيست كه آنها هميشه مشغول امور دنيوي بوده و وقتي را براي آخرت اختصاص نمیدهند بلكه منظور اين است كه آنها حتّي در مواقعي كه به امور دنيوي مشغول هستند نيز از ياد الله ﷻ غافل نيستند.
بعضي از اين متصوّفه را وقتي میپرسی كه چه عمل خاصي انجام میدهی و آيا وردي يا اورادي داري میگویند و ادعا میکنند: دستبهکار و دل به يار. درحالیکه اين ادعا را بايد به الله ﷻ ثابت كرد و نه به خلقالله؛ و از خلق بايد پوشيده داشت.
ذکر نقشبندیه چیست؟ حضرت بهاءالدین نقشبندی «قدس سرّه» بهغیراز الله و لا اله الا الله را ذکر نمیگوید و با صفات الله ﷻ کاری ندارد و این مهم است که حضرت بهاءالدین نقشبندی «قدس سرّه» به زبان اجازهی ذکر نمیدهد و فقط با قلب ذکر میگوید.
و حال این گروههایی که این اعمال را انجام میدهند خود را به طریق نقشبندیه مینامند، درحالیکه اعمال آنها هیچکدام به روش حضرت بهاءالدین «قدّس سرّه» نیست و ذکر جهر میکنند؛ البته اگر كارها و حرفهای آنها را بتوان ذكر ناميد؛ و در جواب این را میآورند که پیر حضرت بهاءالدین «قدس سرّه» ذکر جهر میکردند درحالیکه آنها نیز اين كار را نمیکردند؛ زيرا هيچ عالم و پيرو شريعت مخالف قرآن و سنّت رسولالله ﷺ گامي نمینهد و اگر چنين امكاني هم داشته باشد، من این پاسخ را به ایشان میدهم که آیا آنها طریقت بهاءالدین نقشبندی «قدس سرّه» را میروند یا طریقت پیر بهاءالدین «قدس سرّه» را؟ و آیا این کافی نیست که قرآن در دومرتبه ذکر خفیه را تأیید میکند (سورهی اعراف آیات 55 و 205) و راه رسولالله ﷺ و صحابهی كرام (رض) و امام مذهبشان، امام اعظم (رض) بر راه خفیه است؟ این اعمال مانند این میماند که ما بهظاهر چیزی را قبول کنیم و از وجههی داشتن این عمل سود ببریم ولی در دل و عمل این راه را قبول نکنیم و به باد سخره بگیریم و خلاف آن عمل كنيم.
[1]- تفسير حقّي (روح البيان) سورهی نور ذیل آیات 37-38
[2]- سوره نور آیه 37