بعضی از گروهها چون هیچگونه نصّ و حدیثی برای به اجرا درآوردن اهداف شوم خود نمییابند با بدعت حسنه خواندن مولودخوانی و دیگر اعمال خلاف شریعت خود میخواهند برای اعمال خود دلیلتراشی کنند.
قال ابن الماجشون: سمعت مالکاً يقول: «من ابتدع فی الاسلام بدعة يراها حسنة؛ فقد زعم ٲن محمدًا ﷺخان الرسالة؛ لأنّ الله يقول: {الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ} [مائده: 3]، فما لم يكن يومئذٍ ديناً؛ فلا يکون اليوم ديناً.[1]
امام مالک رحمهالله میگوید: “هر که در اسلام بدعتی بگذارد که آن را حسنه بپندارد، پنداشته است که محمد ﷺ در رسالتش خیانت کرده است! زیرا خداوند متعال میفرماید: {امروز دینتان را کامل کردم} پس هر چیزی که در آن روز جزو دین نبوده است امروز نیز جزو دین نیست”
هر آن كس كه اعتقاد داشته باشد كه بدعتي صحيح است پس معلوم میشود كه به نظر آنان دين در زمان رسولالله ﷺ كامل نشده و اينان آن را كامل کردهاند؛ درحالیکه الله تعالي میفرماید:
آیه: امروز دينتان را براى شما كامل كردم و نعمت خويش را بر شما تمام نمودم و اسلام را - بهعنوان- دين براى شما پسنديدم. پس هر كس بیآنکه متمايل به گناه باشد در - حال- گرسنگى - به خوردن محرّمات- ناچار گردد، بداند كه الله ﷻ آمرزنده مهربان است (3)[2]
نکاتی در مورد بدعت حسنه: آیا دین عزیزمان اسلام کامل شده است یا خیر؟ آیا رسول اکرم ﷺ ناعوذ بالله نمیدانستند که در آینده چنین چیزهایی میآید و بهجای آنکه میگفتند: «شَرَّ الْأُمُورِ مُحْدَثَاتُهَا وَ كُلُّ مُحْدَثَةٍ بِدْعَةٌ وَ كُلُّ بِدْعَةٍ ضَلَالَةٌ»
بدترين كارها، نو پیداترین آنها است و هر امر نو پیدا بدعت است و هر بدعتي گمراهي است.* در ادامهی آن میگفتند که «اِلّا بِدْعَة الحَسَنه» «جز بدعت حسنه»؟
آیا دین ما چیزی کم دارد تا با اضافه کردن این اعمال باید کامل شود؟ هر آن كس كه اعتقاد داشته باشد كه بدعتي صحيح است پس ناعوذ بالله این فکر را کرده است كه دين در زمان رسولالله f كامل نشده و اينان آن را كامل کردهاند درحالیکه الله ﷻ میفرماید:
آیه: امروز دينتان را براى شما كامل كردم و نعمت خويش را بر شما تمام نمودم و اسلام را [بهعنوان] دين براى شما پسنديدم. پس هر كس بیآنکه متمايل به گناه باشد در [حال] گرسنگى [به خوردن محرّمات] ناچار گردد، بداند كه الله ﷻ آمرزنده مهربان است (3).[3]
صحابهی کرام (رض) که بهترین انسانها بعد از پیامبران (ع) هستند از نقطه به نقطهی این دین عزیز بهترین استفادهها را بردند و فقط تکیه بر قرآن و سنّت رسولالله ﷺ آنها را به بهترین درجهها نائل کرده است و هیچوقت احساس نکردند که در اسلام کاستی و کمی وجود دارد تا با اضافه کردن بدعتی آن کاستی را جبران کنند؛ و بهترین راه انجام امر خود الله ﷻ است که میگوید که اگر او را دوست دارید رسولالله ﷺ را اطاعت کنید (صفحه اول).[4]
عن ابن عباس، قال: قال رسولالله صلى الله عليه و سلم: «إنما أصحابي كالنجوم، فبأيهم اقتديتم اهتديتم».[5]
رسولالله ﷺ: اصحاب من مانند ستارگان هستند، به هرکدام اقتدا کنید هدایت مییابید.
سلف صالح ما در روز تولد پیامبر ﷺ هیچ کاری اضافه بر دیگر روزها انجام نمیدادند و اگر کار خاصی انجام میدادند حتماً خبر آن به ما میرسید! این بر ما پنهان نیست که آنها بسیار بیشتر از ما، پیامبر ـ صلیالله علیه وآله وسلم ـ را دوست داشتند و او را بزرگ میداشتند.
مسئلهی قابل تأمّل این است که انتشار این بدعت در میان مسلمانان در سرزمینهایی شروع شد که در آن، مسلمانان در کنار نصارا (مسیحیان) زندگی میکردند، چنانکه در شام و مصر رخ داد… زیرا نصارا در روز تولد حضرت مسیح (ع) و نزدیکانش جشن میگرفتند و این سبب سرعت انتشار این بدعت در میان مسلمانان شد درحالیکه هیچ تردیدی نیست که ما به مخالفت با اهل کتاب دستور دادهشدهایم.
اگر کاری را معلوم نباشد که سنت است یا که بدعت چه باید کرد:
وَمِنْهَا أَنَّ مَا تَرَدَّدَ بَيْنَ الْوَاجِبِ وَ الْبِدْعَةِ فَعَلَيْهِ أَنْ يَأْتِيَ بِهِ احْتِيَاطًا؛ لِأَنَّهُ لَا وَجْهَ لِتَرْكِ الْوَاجِبِ وَ مَا تَرَدَّدَ بَيْنَ الْبِدْعَةِ وَ السُّنَّةِ يَتْرُكُهُ؛ لِأَنَّ تَرْكَ الْبِدْعَةِ لَازِمٌ وَ أَدَاءُ السُّنَّةِ غَيْرُ لَازِمٍ.[6]
اگر بین واجب بودن و بدعت بودن تردید باشد عمل به آن از احتیاط است و اگر بین سنّت بودن و بدعت بودن تردید باشد، پس آن عمل باید ترک شود؛ به دلیل اينكه ترك بدعت لازم است و ادای سنّت غیر لازم.
کسانی که روز ولادت پیامبر f را جشن میگیرند متأسفانه مخالفان خود را به عدم محبّت رسولالله f و حتی بیرون از دین و وهابیت متهم میکنند! و فراموش میکنند که بزرگداشت و محبّت با پیروی و اتباع است نه با نوآوری و ابتداع در دین.
و از گمراهیهای اينان هم اين است كه اصلاً مولّد را ركني از دين و مذهب قرار دادهاند و معتقدند كه كسي كه اين كار را قبول نكند وهابي است و يا حتي بيرون از دين. (اعاذنا الله من هذه البدعات و الضلالت و هدانا لاستقامة صراطه القيم).
ترجمه آیه: گفت: اى قوم من، چه مىگوييد اگر با من، از جانب پروردگارم حجّتى باشد و او مرا رزقى نيكو عطا كرده باشد؟ اگر شمارا نهى مىكنم براى آن نيست كه خود سودى ببرم. تا آنجا كه بتوانم قصدى جز اصلاح شما ندارم. توفيق من تنها با الله ﷻ است، به او توكّل كردهام و به درگاه او روى مىآورم (88).[7]
[1]- اعتصام شاطبی ج1 ص62 [ترجمهی اعتصام شاطبی ج1ص68]
[2]- سوره المائده آیه 3
[3]- سوره مائده آیه 3
[4]- سوره آلعمران آیه 31
[5]- مشكاه المصابيح ج3ص335
[6]- مبسوط سرخسی ج2ص493 - بدائع الصنائع في ترتيب الشرائع ج2ص180- بحر الرائق شرح كنز الدقائق ج 4 ص 204- رد المختار ج8 ص56 و ج5 ص131- حاشیه ی رد المختار ج2 ص11و485
[7]- سوره هود آیه 88