مسئله 24 ◄ و از هر يك پنجم كه به نصاب اوليه اضافه شود، همان مقدار (یک پنجم زکات اولیه) به زكات اضافه كرده مي شود؛ يعني نصاب اوليه در طلا كه همان بيست مثقال مي باشد اگر چهار مثقال اضافه شود يا كسي بيست و چهار مثقال طلا داشته باشد، پس زكات واجب در آن نيم مثقال به اضافه ي يك پنجم نيم مثقال مي باشد. در نقره نيز همين گونه است.
مسئله 25 ◄ طلا و نقره، شمش باشد يا كه مستعمل (مصنوع) فرقي ندارد، مقدار نصاب و مقدار واجب همان مي باشد.
مصنوع: اشياء ساخته شده از طلا و نقره.
مسئله 26 ◄ در طلا و نقره، هر فلزي كه غالب باشد به حساب همان فلز مي باشد؛ يعني اگر طلا و نقره مخلوط باشند، اگر طلا غالب باشد، آن شئ طلا محسوب مي شود و اگر نقره غالب باشد پس نقره محسوب مي شود.
مسئله 27 ◄ اگر ناخالصي بر طلا يا نقره غالب باشد، پس بر آن شئ قيمت گذاشته مي شود. اگر قيمتش به نصاب برسد در آن صورت در آن زكات واجب خواهد بود.
ناخالصي يعني فلزي غير از طلا و نقره .
مسئله 28 ◄ در اشيائي غير از موارد ذكر شده زكات نيست مگر اينكه با آن اشياء قصد تجارت داشته باشد.
مسئله 29 ◄ و نيت تجارت در وقت مالك شدن آن شئ وجود داشته باشد.
مسئله 30 ◄ اگر به شخصي ارثي برسد و وي در هنگام مالك شدن آن ارث نيت تجارت كند، نيت وي معتبر نبوده و ارث وي مال التجاره محسوب نمي شود.
مسئله 31 ◄ وقتي قيمت مال التجاره به نصاب برسد، واجب است كه يك چهلم آن را زكات دهد.
مسئله 32 ◄ * در زكات و صدقه ي فطريه و كفارت و عشر و نذر مي توان قيمت آن چيز را پرداخت كرد؛ مثلاً اگر بر گردن كسي گوسفند واجب شده باشد، مي تواند قيمت گوسفند را بدهد.
مسئله 33 ◄ * اگر بر اموال كسي يك سال گذشته باشد و قبل از اداي زكات آن قسمتي از آن اموال هلاك شود، به مقدار اموال هلاك شده از زكات كم كرده مي شود.
مسئله 34 ◄ زكات در نصاب مي باشد نه در عفو: مثلاً شخصي چهل شتر داشته باشد و بر آن يك سال گذشته باشد، زكات واجب در آن همان زكات واجب در سي و شش شتر مي باشد؛ يعني يك بنت لبون. پس آن شخص زكات سي و شش شتر را اداء كرده است و براي چهار شتر ديگر سهمی از زکات پرداختی تعلق نگرفته است. پس اگر از آن چهل شتر، پانزده نفر آن هلاك شوند در اين صورت يك بنت مخاض (زكات واجب در بيست و پنج) بر وي واجب مي شود نه بيست و پنج چهلم بنت لبون.
در چهل شتر اگر بر آن یکسال بگذرد یک بنت لبون واجب میشود حال اگر 15 نفر هلاک شوند در این صورت زکات باقی مانده را می دهیم نه اینکه بگوییم در چهل یک بنت لبون بود پس با هلاک 15 شتر همین سهم را از بنت لبون کم کنیم!!!.
مسئله 35 ◄ * اموال اضافه شده در ميان سال به همجنسش اضافه كرده مي شود و از همان سال مالي قبلي محسوب مي شود. يعني به طور مثال شخصي در روز عيد قربان بيست مثقال طلا به دست آورده باشد، حال ابتداي سال مالي وي همان روز عيد قربان سال آينده خواهد بود و اگر آن شخص قبل از سررسيد عيد قربان آينده صاحب طلاي ديگري هم بشود، طوري كه در آخر سال جمع طلاي وي به چهل برسد، پس وي بايد زكات همان چهل مثقال را بدهد.
مسئله 36 ◄ * اگر شخصي طلا و نقره را با هم داشته باشد، طلا را به نقره اضافه كند تا به اين وسيله نصاب زكات كامل شود.
مثلاً شخصي ده مثقال طلا و شصت مثقال نقره داشته باشد، قيمت طلا را به نقره اضافه كرده مي شود؛ اگر قيمت آن ده مثقال طلا معادل هشتاد مثقال نقره باشد، پس زكات نقره واجب مي شود.
مسئله 37 ◄ اگر اشيائي غير از طلا و نقره داشته باشد (و آن اشياء براي تجارت باشند)، پس قيمت آن ها را به طلا يا نقره ي خود اضافه كند تا نصاب كامل شود.
مسئله 38 ◄ * نقصان نصاب در اثناء سال هدر است؛ يعني به وجوب زكات خللي وارد نمي كند. مثلاً شخصي اول سال بيست مثقال طلا داشته باشد و قبل از گذشتن يك سال، دو مثقال آن كم شود و بعد قبل از گذشتن همان سال طلاهاي وي به بيست مثقال برسد، بر وي زكات واجب است.