نام : کتاب احسان المحسن بإحسان خاتم الانبیاء
نویسنده : دکتر عبدالصدیق آخوند کشمیری
شناسه : 6

آیا طریقت فرض است؟

آیا طریقت فرض است؟
تعریف فرض: آنچه که انجام آن با دليل قطعي ثابت شده است كه در آن هيچ شبهه اي نيست و انجام آن ثواب دارد و ترک آن عقاب دارد و منکر آن (کسی که آن را بر خود فرض نداند) کافر است. (التوضيح، عبيدالله بن مسعود، 2(ج) آرام باغ، پاكستان، تجارتخانه كتب، ج2ص680، - نورالانوار و قمرالانوار، (1ج)، ملتان، پاكستان، كتب خانه مجيديه، 1407، ص170- الإحكام في أصول القرآن ابن حزم ج3ص341 بآب الثانی عشر فی الاوامر و النواهی فصل في الأمر بعد الحظر و مراتب الشريعة - حاشيه البناني ج1ص71 - روضه الناظر ج1ص16)
فرض، آن است که با نصّ صریح از قرآن و سنّت ثابت شده و عمل به آن لازم است.
این گروهها طریقت را فرض می دانند، بدون آنکه توجّهی به معنی فرض بودن چیزی داشته باشند و این به این معنی است که کسانی که اهل طریقت نمی شوند گناه کبیره انجام داده اند و کسانی که آن را انکار می کنند کافر و بی دین اند؛ بلکه این گروهها وارد شدن به گروه خود را فرض می دانند و به دنبال مقاصد حزب خود می باشند.
آیا چیزی را که قرآن و سنّت رسول اللهﷺ  فرض بودن آن را نگفته اند، می توانیم حکمی دهیم تا آن را فرض بخوانیم؟
آیا کسانی که به راه تصوّف نرفته اند و یا بیعت با يك مرشد طریقت را انکار کرده اند، ناعوذ بالله کافر گذشته اند؟
مگر نه این است که کسی که یک فرض را انکار کند کافر و جهنّمی می شود؟ رسول الله ﷺ در حدیثی خط بطلان را بر این ادعا کشیده و تمام کسانی را که طریقت را فرض گفته اند، رد کرده است:
*أنه سمع طلحة بن عبيد الله يقول: جاء رجل إلى رسول الله صلى الله عليه وعلى آله وسلم من أهل نجد ثائر الرأس، نسمع دوي صوته ولا نفقه ما يقول، حتى دنا فإذا هو « يسأل عن الإسلام، فقال رسول الله صلى الله عليه وعلى آله وسلم: خمس صلوات في اليوم والليلة قال: هل علي غيرهن؟ قال: لا، إلا أن تطوع قال: وذكر له رسول الله صلى الله عليه وعلى آله وسلم صيام شهر رمضان قال: هل علي غيره؟ قال: لا، إلا أن تطوع قال: وذكر له رسول الله صلى الله عليه وعلى آله وسلم الصدقة قال: هل علي غيرها؟ قال: لا، إلا أن تطوع، فأدبر الرجل وهو يقول: والله لا أزيد على هذا ولا أنقص منه، فقال رسول الله صلى الله عليه وعلى آله وسلم: أفلح إن صدق. (صحیح بخاری ج6ص453 -  صحیح مسلم ج1ص146 - سنن نسائی ج7ص236)
باديه نشيني از اهل نجد بر رسول اللهﷺ  وارد شد و از دور حرف مي زد ما هم نمي فهميديم كه چه مي گويد تا اينكه نزديك آمد. ديديم كه از اسلام مي پرسد. پس رسول الله ﷺ فرمودند: پنج وقت در هر شبانه روز. وي گفت؛ آيا بر من غير اين چيزي فرض هست؟ ايشان جواب دادند: خير؛ مگر اينكه بخواهي نفل بخواني. بعد رسول الله ﷺ بر وي روزه ی ماه رمضان را گفت. باز وي پرسيد آيا غير اين از روزه بر من فرض است؟ ايشان جواب دادند: خير؛ مگر اينكه بخواهي نفل بگيري. بعد برايش از زكات گفتند. باز وي پرسيد آيا غير اين از زکات بر من فرض است ؟ ايشان جواب دادند: خير؛ مگر اينكه بخواهي از روي نافله صدقه دهي. پس آن مرد روي برگرداند ودر حالي كه دور مي شد، مي گفت: والله از اين اضافه هم نمي كنم و كم هم نخواهم كرد. رسول اللهﷺفرمودند: نجات يافت اگر راست گفته باشد.*
در این حدیث هیچ اشاره ای به بیعت و تصوّف نکرده و آن اعرابی را با انجام دادن آن اعمال بهشتی خوانده است به شرط اینکه آنها را کامل انجام دهد. و کسی را که به طریقت وارد نشده را کافر نمی خواند.
این گروهها آیه ی دوم سوره ی جمعه را براي استدلال فرض بودن طريقت مي آورند:
*هُوَ الَّذي بَعَثَ فِي الْأُمِّيّنَ رَسُولًا مِنْهُمْ يتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِه وَ يُزَكّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفي ضَلالٍ مُبينٍ.(2). (سوره جمعه آیه 2)
اوست اللّهى كه به ميان مردمى اُمّي پيامبرى از خودشان مبعوث داشت تا آياتش را بر آنها بخواند و آنها را پاكيزه سازد و كتاب و حكمتشان بياموزد. اگر چه پيش از آن در گمراهى آشكار بودند.*
آیا پاکیزه کردن انسانها همان فرض بودن طریقت را می رساند. آیا ما از وقتی که مسلمان شدیم، پاکیزه نیستیم؟ ببینیم مفسّران در باره ی (يُزَكّيهِمْ) چه نظری دارند:
*{وَ يُزَكِّيهِمْ} يطهرهم من الشرك (تفسیر جلالین).
ايشان را از شرك پاك مي كند.*
*وَ يُزَكِّيهِمْ يقول: ويطهرهم من دنس الكفر (طبری).
از نجاست كفر پاك مي كند.*
*{وَ يُزَكِّيهِمْ} ويطهرهم من الشرك وخبائث الجاهلية (تفسیر النسفی).
از شرك و خبائث جاهلي.*
*{وَ يُزَكِّيهِمْ} يطهرهم بالتوحيد من الشرك (تفسیر ابن عباس).
با توحيد از شرك پاک می کند.*
*{وَ يُزَكِّيهِمْ} يعني: يدعوهم إلى التوحيد، ويطهرهم به من عبادة الأوثان؛ (تفسیر سمرقندی).
به توحيد مي خواند و از عبادت بت پاك مي كند.*
*{وَ يُزَكِّيهِمْ} قال ابن جريج، ومقاتل: أي: يطهرهم من دنس الكفر والذنوب، وقال السديّ: يأخذ زكاة أموالهم، وقيل: يجعلهم أزكياء القلوب بالإيمان (تفسیر الشوکانی).
ابن جريج (رض) و مقاتل (رض): پاک می کند از نجاست كفر و گناه. السديّ (رض): با اخذ زكات آنها. و گفته شده قلب آنها را به وسيله ی ايمان پاك مي كند.*
*{وَ يُزَكِّيهِمْ} أي يطهرهم من خبث الشرك وخبث الأقوال والأفعال، (مراح لبید). 
پاک می کند از شرك و قول و فعل خبيث و ........ .*
و آیه ای دیگر که این گروه ها برای فرض بودن تصوّف می آورند آیه ی 120 سوره ی انعام می باشد که می گویند برای پاک کردن گناه باطن، حتماً باید با پیر بیعت کرده شود. 
لذا بر آن شدیم تا معانی دقیق این آیه ی شریفه را طبق  اقوال مستند مفسران بزرگ بیان کنیم باشد که این شبهه نیز جواب داده شده و معنی آن آشکار شود.
*وَ ذَرُوا ظَاهِرَ الْإِثْمِ وَ بَاطِنَهُ إِنَّ الَّذِينَ يَكْسِبُونَ الْإِثْمَ سَيُجْزَوْنَ بِمَا كَانُوا يَقْتَرِفُونَ (120).
گناهان آشكار و پنهان را رها كنيد! زيرا كسانى كه گناه مى‏كنند، بزودى در برابر آنچه مرتكب مى‏شدند، مجازات خواهند شد.*
1- فأمّا ظَاهِره فالفجور والزنى،ظاهرا وأمّا باطنه فالمخالة: «4» أن تتخذ المرأة الخليل وأن يتخذها. (معانی القرآن للفراء - غریب القرآن لابن قتیبه - تفسیر ابن ابی حاتم - تفسیر البغوی، طیبه - الکشاف - تفسیر ابن عطیه - النسفی - لباب التاویل فی معانی التنزیل - تفسير ابن عباس – الآلوسی - تفسیر السمعانی - مفاتیح الغیب - تفسیر العز بن عبدالسلام - تفسیر القرطبی - تفسیر البیضاوی - اللباب - تفسیر المظهری - فتح القدیر - مراح لبید - طبری - تفسیر ثعلبی - النکت و العیون ؛ تفسیر الماوردی - تفسیر ابن کثیر - تفسير الجلالين - تفسیر ابی السعود (ارشاد العقل السلیم الی مزایا الکتاب الکریم) - محاسن التاویل - بحر العلوم للسمرقندی.)
گناه ظاهر زنا و گناه باطن دوست دختر و یا دوست پسر پنهانی گرفتن می باشد.
2- (وذروا ظاهر الإثم وباطنه)، أي: قليله وكثيره،.(تفسیر طبری - تفسیر ثعلبی - تفسیر قرآن العزیز لابن ابی زمنین - لباب التاویل فی معانی التنزیل - تفسیر ابن کثیر - محاسن التاویل.)
منظور کم و زیاد گناه است ؛ یعنی اصلاً گناه نکنید.
3- وسرّه وعلانيته: قال: نهى الله عن ظاهر الإثم وباطنه، أن يعمل به سرًّا أو علانية، وذلك ظاهره وباطنه. (تفسیر ثعلبی - الوجیز للواحدی - تفسیر السمعانی - تفسیر البغوی، طیبه - الکشاف - مفاتیح الغیب - لباب التاویل فی معانی التنزیل - تفسیر ابن کثیر - تفسیر اللباب - تفسير الجلالين - الدر المنثور - تفسیر ابی السعود (ارشاد العقل السلیم الی مزایا الکتاب الکریم) - البحر المدید لابن عجیبه - فتح القدیر - الآلوسی - محاسن التاویل.)
گناه کردن را در علانیّه (آشکارا) و در سرّ (پنهانی) رها کنید؛ یعنی نه در میان مردم و نه وقتی تنها هستید گناه نکنید.
4- الظاهر منه"، ما حرم جل ثناؤه بقوله: (وَلا تَنْكِحُوا مَا نَكَحَ آبَاؤُكُمْ مِنَ النِّسَاءِ)، [سورة النساء: 23]، وقوله: (حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهَاتُكُمْ) الآية، و"الباطن منه"، الزنى. (تفسیر طبری - تفسیر ابن ابی حاتم - بحر العلوم للسمرقندی - تفسیر ثعلبی - النکت و العیون؛ تفسیر الماوردی - تفسیر السمعانی - تفسیر البغوی، طیبه - تفسیر ابن عطیه - مفاتیح الغیب - تفسیر العز بن عبدالسلام - لباب التاویل فی معانی التنزیل - تفسیر ابن کثیر - اللباب - الدر المنثور - تفسیر المظهری - تفسیر الآلوسی.)
گناه آشکار همان نکاح محارم می باشد و گناه باطنی زنا است.
5- الظاهر"، التعرّي والتجرد من الثياب، وما يستر العورة في الطواف ="والباطن"، الزنى. (تفسیر طبری - تفسیر البغوی، طیبه - تفسیر ابن عطیه - مفاتیح الغیب - لباب التاویل فی معانی التنزیل - تفسیر ابن کثیر - اللباب - تفسير الجلالين - تفسير الثعالبي - تفسیر الآلوسی - مراح لبید - محاسن التاویل محاسن التاویل.)
منظور از گناه ظاهر، بیت الله را عریان طواف کردن است و گناه باطن همان زنا می باشد.
قول اصحّ اين است كه در اينجا منظور آیه را به یک گناه خاص در نظر گرفته نشود بلکه ترک تمامی گناهان را از ما خواسته است. و این آیه دوری از تمامی گناهان را از ما می خواهد.
6- ويقال: ظاهره ارتكاب المعاصي، وباطنه ترك الفرائض. 
گفته شده است که ظاهر آن ارتکاب گناه است و باطن آن ترک فرائض. 
ويقال: باطنه الرياء في الأعمال. ويقال: الكفر. (تفسیر قرآن العزیز لابن ابی زمنین.)
گناه باطنی ریا و یا کفر می باشد.
 7- ويحتمل خامساً: أن ظاهر الإثم ما يفعله بالجوارح , وباطنه ما يعتقده بالقلب. فيدخل في ذلك الحسد والكبر والعجب إرادة السوء للمسلمين ونحو ذلك اتركوا المعاصي بالجوارح، ومحبتها بالقلب، وبالإصرار عليها. (تفسیر التستری - النکت و العیون = تفسیر الماوردی - تفسیر السمعانی -تفسیر ابن عطیه - تفسیر القرطبی -تفسیر البیضاوی - لباب التاویل فی معانی التنزیل - تفسير الثعالبي - البحر المدید لابن عجیبه - تفسیر ابن ابی حاتم - تفسیر البغوی، طیبه - مفاتیح الغیب - اللباب - الدر المنثور - تفسیر ابی السعود (ارشاد العقل السلیم الی مزایا الکتاب الکریم) - تفسیر المظهری - فتح القدیر - تفسیر الآلوسی - محاسن التاویل.9
گناه ظاهر یعنی آن گناهی که با اعضای ظاهری بدن انجام می شود و گناه باطنی معتقدات فاسد قلبی می باشد؛ مانند حسادت و کبر و خودپسندی و اراده ی بد نسبت به مسلمانان داشتن و ... می باشد و همچنین منظور آیه این است که اقدام به گناه نکنید و از دوست داشتن گناه نیز بر حذر باشید و بر آن اصرار نورزید.
 8- الشرك الجلي والخفي. (النسفی.)
ظاهر یعنی شرک جلی و آشکار و باطن آن شرک خفی می باشد.
9- وذروا الإثم من جميع جهاته. وقيل: المراد بظاهر الإثم الإقدام على الذنوب من غير مبالاة وباطنه ترك الذنوب لخوف الله عز وجل لا خوف الناس. (لباب التاویل فی معانی التنزیل.)
معنی آیه این است که گناه را از جمیع جهات آن ترک کنید. و گفته شده است که منظور از ظاهر گناه اقدام به انجام گناه کردن بدون مبالات و آشکارا است و ترک باطن گناه یعنی ترک گناه بخاطر ترس از الله ﷻ نه بخاطر ترس از مردم.
10- {ظاهر الإثم} أي المعلوم الحرمة من هذا وغيره {وباطنه} من كل ما فيه شبهة من الأقوال والأفعال والعقائد. (تفسير نظم الدرر.)
ظاهر الإثم يعني آنچه از گناه که حرمت آن معلوم و بی تردید است و باطن آن هرآنچه از فعل و قول و اعتقاد که در آنها شبهه ی گناه بودن وجود دارد.

و تفاسیر زیادی که این استدلال ها را تکرار کرده اند و تمام آنها آن را پاک کردن از شرک می دانند نه چیز دیگر و يا فرضیت برای طریقت.
*عَوْفُ بْنُ مَالِكٍ الأَشْجَعِيُّ. قَالَ: كُنَّا عِنْدَرَسُولِ اللّهِ. تِسْعَةًأَوْثَمَانِيَةًأَوْسَبْعَةً. فَقَالَ: «أَلاتُبَايِعُونَ رَسُولَ اللّهِ؟»وَ كُنَّا حَدِيثَ عَهْدٍ بِبَيْعَةٍ. فَقُلْنَا: قَدْ بَايَعْنَاكَ يَارَسُولَ اللّهِ ثُمَّ قَالَ: «أَلاَتُبَايِعُونَ رَسُولَ اللّهِ؟»فَقُلْنَا: قَدْ بَايَعْنَاكَ يَا رَسُولَ اللّهِ ثُمَّ قَالَ: «أَلاَتُبَايِعُونَ رَسُولَ اللّهِ؟»قَالَ: فَبَسَطْنَا أَيْدِيَنَا وَ قُلْنَا: قَدْ بَايَعْنَاكَ يَا رَسُولَ اللّهِ فَعَلاَمَ نُبَايِعُكَ؟ قَالَ: «عَلَى أَنْ تَعْبُدُوااللّهَ وَلاَتُشْرِكُوا بِهِ شَيْئاً. وَالصَّلَوَاتِ الْخَمْسِ. وَتُطِيعُوا وَأَسَرَّ كَلِمَةً خَفِيَّةً وَلاَتَسْأَلُوا النَّاسَ شَيْئاً» فَلَقَدْ رَأَيْتُ بَعْضَ أُولئِكَ النَّفَرِ يَسْقُطُ سَوْطُ أَحَدِهِمْ فَمَايَسْأَلُ أَحَداً يُنَاوِلُهُ إِيَّاهُ. (صحیح مسلم ج7ص112- سنن ابی داوود ج5ص55 – سنن الکبری للبیهقی ج6ص174)
از عوف بن مالک اشجعی (رض) (انصاری): ما نزد رسول الله ﷺ بودیم و تعداد ما نه نفر یا هشت یا هفت نفر بود. پس رسول الله  ﷺفرمودند: آیا با رسول اللهﷺ  بیعت نمی کنید؟ - یعنی بیایید و با من بیعت کنید - و ما جدیداً ایمان آورده بودیم. پس جواب دادیم یا رسول اللهﷺ  ما که با شما بیعت کرده ایم؟ - این بیعت برای چیست؟- باز حضرت تکرار کردند و گفتند: آیا با رسول الله ﷺ بیعت نمی کنید؟ - یعنی بیایید و با من بیعت کنید -. پس جواب دادیم یا رسول الله ﷺ ما که با شما بیعت کرده ایم؟ - این بیعت برای چیست؟- باز حضرت تکرار کردند و گفتند: آیا با رسول الله ﷺ بیعت نمی کنید؟ - یعنی بیایید و با من بیعت کنید-. ما دستمان را باز کردیم و گفتیم با شما بیعت کردیم. یا رسول الله  ﷺبر چه چیزی بیعت کنیم؟ حضرت ﷺ فرمودند: بیعت بر اینکه الله ﷻ را عبادت خواهیدکرد و شرک نمی ورزید و نمازهای پنج گانه بر پا خواهید داشت و مطیع خواهید بود. در اینجا کلمه ای را آهسته به زبان آوردند و اینکه از مردم چیزی نخواهید. - راوی گوید- همانا من بعضی از آن بیعت کنندگان را بعداً می دیدم که تازیانه اش می افتاد - خودش بر اسب سوار بود- ولی از کسی نمی خواست که آن را به وی دهد.*
اهل صوفیه که بیعت را سنّت می دانند بر همین حدیث مبارک استناد می کنند؛ زیرا اگر خوب روی آن فکر کنیم و درک کنیم، آن جمع صحابه (رض) که با رسول الله ﷺ بیعت می کنند همه دارای ایمان می باشند و همه نمازهای پنج گانه را انجام داده اند و به الله ﷻ نیز شرک نورزیده اند.
جایی برای تأمّل: هدف این گروهها با فرض دانستن طریقت چیست؟ درست است که طریقت راهی بزرگ و شیرین برای رسیدن به الله ﷻ و رضای الله ﷻ است و به گفته ی الحاج مقصود آخوند یزدانی «رحمۀ الله»: کسی که در طریقت وارد شود نان او پخته مي شود (یعنی راه راست را پیش گرفته که رو به سعادت است) ولی رسول الله ﷺ و هیچ کدام از اصحاب کرام (رض) فرض بودن آن را نگفته اند و علمای بزرگی که در این منطقه ی ما می زیسته اند، (مانند کسانی که قبلاً ذکرشان آمد و .....) هیچ کدام آن را فرض ندانسته اند و اگر کاری در حدّ فرض می بود به تواتر از تمام صحابه (رض) و علماء نقل می شد. این هدف فقط می تواند این باشد که این گروهها به دنبال قوی کردن حزب خود و جمع کردن افراد برای قویتر کردن حزبشان هستند و با ترساندن مردم که این کار فرض است، می خواهند خود را دارای طرفداران زیاد نشان دهند تا مردم را به طرف خود کشیده و روز به روز حزب بازی و نفاق را در بین مردم ما رواج دهند. و منظور آنها طريقت نيست بلكه آنها تبعيت از خود و هواي خود را فرض مي دانند و حتّي كسي كه از پير آنها صوفي نباشد را نیز كافر مي دانند و آنها اصولي به دين اضافه كرده اند «به نام پير من» كه هر كس آن را قبول نكند شايسته مرگ است.
هیچ کدام از این گروهها دلشان به اسلام نمی سوزد و تمام آنها به فکر جیب خود هستند و با نفاق انداختن در بين مسلمانان، می خواهند مسلمانان را از همبستگی و وحدت نگاه دارند.