نام : کتاب اسلام المسلم باسلام محمد خاتم الانبیاء - جلد 5
نویسنده : دکتر عبدالصدیق آخوند کشمیری
شناسه : 5

كِتَابُ الجِنَايَاتِ (احکام جنایات)

كِتَابُ الجِنَايَاتِ
مسئله 1 ◄ تعریف قتل عمد: کشتن انسان است به‌عمد با وسیله¬¬ای که آن وسیله باعث می¬شود اجزای بدن از هم جدا شود؛ مثلاً به‌وسیله‌ی آتشی یا شیئی تیز، هرچند که این شیء از چوب باشد.
دلیل:
زیرا عمد عمل قلب است و بر آنچه در قلب است و نمی¬توان بر آن اطلاع یافت، مگر اینکه دلیلی بر آن باشد و دلیل آن استفاده از آلاتی است که در عادت موجب قتل می¬شود و این آلات در اشیاء ذکرشده موجود است. (الاختیار لتعلیل المختار ج5ص23)
مسئله 2 ◄حکم قتل عمد: با انجام آن، شخص گناهکار می¬شود و قصاص واجب می‌شود.
دلیل:
قرآن کریم: و هر کس فرد باایمانی را از روی عمد بکشد مجازات وی دوزخ است درحالی‌که جاودانه در آن خواهد ماند و خداوند بر وی غضب می‌کند و او را از رحمتش دور می‌کند و عذاب عظیمی برای وی آماده ساخته است. (سوره نساء 93)
قرآن کریم: بر شما نوشته‌شده است قصاص در قتل. (سوره البقره 178)
رسول‌الله ﷺ: عمد قود است مگر اینکه ولی مقتول ببخشد؛ یعنی قتل عمد موجب قصاص است. (البنایه ج13ص65 - مصنف ابن ابی شیبه ج5ص436)
مسئله 3 ◄ تعریف شبه‌عمد: به‌عمد زدن با وسیله‌ای غیر ازآنچه در قتل عمد ذکر شد؛ یعنی زدن با چیزی که اجزای بدن را جدا نمی‌کند؛ یعنی زدن با چیزی که در عادت باعث مرگ نمی‌شود.
مسئله 4  ◄حکم قتل شبه‌عمد: با انجام آن گناهکار می‌شود و کفارت واجب می‌شود و دیه‌ی مغلظه بر عاقله‌ی قاتل واجب می‌شود.
دلیل:
رسول‌الله ﷺ در روز فتح مکه در حین خطبه فرمودند: در مقتول خطای عمد که با ضرب عصا یا تازیانه و یا سنگ باشد، در آن صد نفر شتر که چهل نفر آن آبستن است واجب می¬شود. (اللباب فی الجمع بین السنه و الکتاب ج2ص713 – مسند امام احمد ج24ص110)
مسئله 5  ◄شبه‌عمدی که باعث تلف شدن عضوی از بدن شود ولی به قتل نرسد، در حکم عمد است؛ یعنی تلف کردن یک عضو از روی شبه‌عمد، عمد محسوب می¬شود.
دلیل:
زیرا قتل با اختلاف آلت آن مختلف می‌شود؛ یعنی بعضی از اشیاء کشنده‌اند و بعضی دیگر کشنده نیستند ولی در مورد تلف کردن عضو مختلف نیست. (الهدایه ج4ص444)
تعریف و تقسیم قتل خطاء: قتل خطاء دو نوع است: 1- خطاء در فعل؛ مثلاً به‌سوی هدفی شلیک کند و به انسانی اصابت کند و بکشد. 2- خطاء در قصد؛ مثلاً به مسلمانی، به گمان اینکه آن شکار است یا حربی (دشمن کافر) است شلیک کرده و می‌کشد و یا هر آنچه از این قبیل است مانند اینکه کسی در خواب بر روی کسی بیفتد و بدین‌وسیله آن فرد بمیرد.
دلیل:
قرآن کریم: هر کس مؤمنی را از روی خطاء به قتل رساند پس بر وی آزاد کردن بنده‌ی مؤمن است و دیه‌ای که به اولیاء مقتول داده می‌شود. (سوره النساء 92)
و زیرا وی سبب قتل شخص شده است و تعدی کرده است. (الهدایه ج4ص443)
مسئله 6 ◄ در قتل خطاء بر قاتل کفارت واجب می‌شود و بر عاقله‌اش دیه واجب می‌شود.
دلیل:
قرآن کریم: هر کس مؤمنی را از روی خطاء به قتل رساند پس بر وی آزاد کردن بنده‌ی مؤمن است و دیه‌ای که به اولیاء مقتول داده می‌شود. (سوره النساء 92)
مسئله 7 ◄ در قتل به سبب یعنی سبب کشته شدن کسی شدن مانند اینکه چاهی حفر کرده است و انسانی در آن بیفتد و بمیرد و مانند آن، پس دیه بر عاقله واجب می‌شود.
دلیل:
در زمان رسول‌الله ﷺ دو زن یکدیگر را کشتند و رسول‌الله ﷺ بر عاقله‌ی هر یک از آن‌ها پرداخت دیه واجب کردند. (العنایه ج10ص213 - السنن الصغیر للبیهقی ج3ص231)
مسئله 8 ◄ قاتل از مقتول در غیر از «قتل به سبب» ارث نمی‌برد.
دلیل:
رسول‌الله ﷺ: برای قاتل میراث نیست. (البنایه ج13ص69 و سنن الدارقطنی ج5ص168)
زیرا جزای قتل محروم شدن از ارث است و شبهه و خطا فقط در سقوط قصاص تأثیر دارند. (الهدایه ج4ص443)
مسئله 9 ◄ کودک بودن و یا زن بودن یا برده بودن یا دیوانه بودن و یا نابینا بودن و یا عاجز از راه رفتن بودن و یا کافر بودن اهل ذمه و یا نقصان در عضو، در حکم قتل عمد تأثیری ندارد و همان قصاص واجب می‌شود.
و در اصطلاح شرع گویند که این معایب در مورد حکم قتل هدر است.
دلیل:
زیرا آیات و احادیث واردشده در مورد قصاص عمومی است و در آن مساوات در اعضاء ذکر نشده است و دیگر اینکه اگر مساوات در اعضاء را شرط قصاص قرار داده شود در این صورت کشت و کشتار زیاد خواهد شد. (البنایه ج13 ص82)
مسئله 10  ◄اگر ارباب برده‌اش را بکشد قصاص نیست و همچنین اگر برده مشترک باشد نیز قصاص نیست.
دلیل:
زیرا ولی قتل برده خودش است و شخص برعلیه خودش ولایت قصاص ندارد. (البنایه ج13 ص84)
مسئله 11 ◄ اگر کسی فرزندش را بکشد قصاص نیست.
دلیل:
رسول‌الله ﷺ: پدر به خاطر فرزند قصاص کرده نشود و همچنین ارباب به خاطر برده‌اش قصاص نشود. (المبسوط للسرخسی ج26ص 91 - الدیات لابن ابی عاصم ج1ص145)
مسئله 12 ◄ اگر کسی برده‌ی فرزندش را بکشد نیز قصاص نیست.
دلیل:
زیرا فرزند نمی‌تواند مالک قصاص علیه پدر باشد. (الهدایه ج4ص445)
مسئله 13 ◄ اگر کسی مکاتبی را که در حال پرداخت قسطش است و وارث نیز دارد و ارباب نیز داشته باشد را بکشد نیز قصاص نیست.
دلیل:
رسول‌الله ﷺ: پدر به خاطر فرزند قصاص کرده نشود و همچنین ارباب به خاطر برده‌اش قصاص نشود. (تبیین الحقائق ج6ص105)
مسئله 14 ◄ اگر دیه و قصاص به کسی برسد که برعلیه پدرش باشد این دیه و قصاص ساقط می‌شود.
مثلاً پدر کسی برادرزن این کس را بکشد و زن قبل از استیفای قصاص بمیرد و این قصاص به این کس یعنی شوهرش برسد این قصاص ساقط می‌شود.
دلیل:
به خاطر حرمت پدری. (الهدایه ج4ص445)
مسئله 15 ◄ قصاص با شمشیر اجرا می‌شود نه چیزی دیگر.
دلیل:
رسول‌الله ﷺ: قصاص نیست مگر با شمشیر. (المبسوط للشیبانی ج4ص483 و سنن ابن ماجه ج2ص889)
مسئله 16 ◄ اگر وارثان مقتول بعضی بالغ و بعضی صغیر باشند، بالغ حق دارد قبل از بلوغ صغیر از طرف خودش و صغیر قصاص را اجرا کند.
دلیل:
زیرا قصاص تجزیه‌پذیر نیست و حق قصاص با سببی که تجزیه‌پذیر نیست ثابت‌شده است؛ یعنی با خویشاوند بودن؛ پس برای هرکدام حق قصاص کامل ثابت‌شده است و عفو از صغیر متصور نیست پس به خاطر احتمال حق تأخیر کرده نشود. (الاختیار لتعلیل المختار ج5ص28)
مسئله 17 ◄ اگر مسلمانی مسلمان دیگر را در صف جنگ به گمان مشرک بودن طرف بکشد کفارت و دیه واجب می‌شود.
دلیل:
زیرا این قتل یک نوع از انواع قتل خطاء می‌باشد و قتل خطا موجب قصاص نیست بلکه موجب کفارت و دیه است. (المجمع الانهر ج2ص622)
مسئله 18 ◄ اگر شخصی به خاطر عمل خودش و شخصی دیگر و مار و حیوان درنده‌ای بمیرد در این صورت یک‌سوم دیه بر شخص دیگر واجب می‌شود.
دلیل:
زیرا فعل مار و حیوان درنده از یک جنس است؛ زیرا فعل آن‌ها نه در دنیا و نه در آخرت سزا ندارد و فعل خود شخص نوعی دیگر است؛ زیرا جنایت شخص علیه خودش عقوبت دنیوی ندارد ولی در آخرت مورد عذاب واقع خواهد شد و امام ابویوسف (رض) گوید بر وی نماز خوانده نشود و فعل شخص دیگر نیز یک نوع جنایت دیگر است؛ زیرا فعل شخص بر دیگری هم عذاب دنیوی دارد و هم عذاب اخروی پس سه نوع جنایت بر شخص واقع‌شده است و یک‌سوم دیه را ضامن می‌شود. (المجمع الانهر ج2ص623)
مسئله 19 ◄ اگر شخص بالغی بر کسی شمشیر (اسلحه) بکشد و حمله کند و آن شخص فرد شمشیر کشیده را بکشد بر قاتلش چیزی واجب نمی‌شود و همچنین است اگر به‌جای شمشیر با عصا حمله کند مگر اینکه در روز باشد و در شهر باشد که در این صورت اگر بکشد قصاص واجب می‌شود.
دلیل:
رسول‌الله ﷺ: هر کس شمشیرش را بر مسلمانان برکشد خونش هدر است. (الهدایه ج4ص448 و شرح مشکل الاثار ج3ص324) 
مسئله 20 ◄ اگر غیر مکلف بر وی شمشیر کشیده باشد و شخص برای دفاع از خود وی را بکشد پس دیه بر خود قاتل واجب می‌شود.
دلیل:
زیرا وی شخص معصوم را کشته است و واجب نشدن قصاص برای این است که طرف مقابل کاری انجام داده است که خون خود را به‌وسیله‌ی عمل خود مباح گردانده است. (الهدایه ج4ص448)
مسئله 21 ◄ اگر شتری بر کسی حمله‌ور شود و آن‌کس شتر را بکشد قیمت شتر بر وی واجب می‌شود.
دلیل:
زیرا اموال معصوم را تلف‌کرده است و دلیل کشتن نیز دارد پس قیمت (بازاری) آن واجب می‌شود. (الهدایه ج4ص448)
مسئله 22 ◄ اگر کسی عضوی از بدن شخصی را تلف کند قصاص واجب می‌شود؛ یعنی اگر امکان مساوات وجود داشته باشد عین آن عضو از جانی تلف‌کرده شود؛ مثلاً دستی را از مفصل جدا کرده باشد و یا پا را چنین کرده باشد و یا نرمی بینی را بریده باشد و یا گوش بریده باشد و هر جراحتی که امکان مقابله‌به‌مثل وجود داشته باشد قصاص واجب می‌شود یعنی مقابل به‌مثل کرده شود.
دلیل:
قرآن کریم: ... و در زخم‌ها قصاص است. (سوره المائده 45) و در قصاص رعایت مساوات لازم است و الّا قصاص نمی‌شود و دیگر اینکه در تلف کردن عضو احکام اموال جاری است. (الاختیار لتعلیل المختار ج5ص30)
مسئله 23 ◄ اگر بینایی چشمی را تلف‌کرده باشد و چشم درجایش باشد در این صورت بر چشم جانی پنبه‌ای خیس گذاشته شود و به مقابلش آینه‌ای داغ نزدیک کرده شود.
دلیل:
این روش از حضرت علی (رض) بوده است و این عمل در حضور بسیاری از صحابه (رض) انجام‌شده است. (العنایه ج10ص234 - مصنف عبدالرزاق ج9ص327)
مسئله 24 ◄ اگر چشمی را از حدقه درآورده باشد قصاص، نیست.
دلیل:
زیرا در از حدقه درآوردن رعایت مساوات ممکن نیست. (الهدایه ج4ص449)
مسئله 25 ◄ در تلف کردن استخوانی به‌غیراز دندان، قصاص نیست.
دلیل:
قرآن کریم: دندان در مقابل دندان است. (المائده 45)
از ابن عباس (رض): در استخوان قصاص نیست. (البنایه ج13ص112)
مسئله 26 ◄ در تلف کردن دندان اگر دندان را از جایش کنده باشد پس دندان جانی را نیز کنده شود و اگر شکسته باشد همان مقدار از دندان جانی را سوهان کرده شود.
دلیل:
زیرا در این صورت مماثله (مقابله‌به‌مثل) ممکن است. (بدائع الصنائع ج7ص308)
در صورت جا کندن دندان، نیز به‌وسیله سوهان برداشته شود نه اینکه دندان را بِکِشند؛ زیرا ممکن است با کشیدن دندان ضرر بیشتری به جانی وارد شود. (المبسوط للسرخسی ج26 ص80)
مسئله 27 ◄ بین مرد و زن و بین آزاد و بنده و بین دو برده و در زخم جائفه قصاص عضو نیست؛ یعنی اگر یکی از این اشخاص عضوی از دیگری را هلاک کند قصاص عضو نشود.
دلیل:
زیرا حکم اعضاء در مورد جنایت بر آن‌ها حکم اموال را دارند و در زمان متفاوت بودن قیمت امکان قصاص نیست پس دیه واجب می‌شود و قیمت اعضاء در جنایت در شرع مشخص‌شده است. (الهدایه ج4ص449)
مسئله 28 ◄ در هلاک کردن زبان و آلت مردانگی نیز قصاص نیست مگر اینکه آلت را از ختنه¬گاه بریده باشد که در این صورت قصاص واجب می‌شود.
دلیل:
زیرا رعایت مساوات ممکن نیست مگر اینکه ختنه‌گاه به‌مانند مفصل می‌باشد. (الهدایه ج4ص450)
مسئله 29 ◄ اگر جانی دستش ناقص باشد و دست کسی را قطع کرده باشد در این صورت مجنی علیه (کسی که جنایت بر وی واقع‌شده) بین قصاص و دیه مخیّر است.
دلیل:
زیرا استیفای کامل حقش وجود ندارد پس وی مخیّر است که بعض حق خود را بگیرد و به آن راضی شود و یا اینکه عوض آن را بگیرد. (اللباب فی شرح الکتاب ج3ص148)
مسئله 30 ◄ همچنین اگر زخم ایجادشده طوری باشد که پیشانی مجنی علیه را در برگرفته باشد ولی پیشانی جانی را در برنگیرد وی بین قصاص و دیه مخیّر است.
مثلاً فردی پیشانی کسی را پاره کرده باشد طوری که کل پیشانی‌اش را در برگرفته باشد و ده سانتیمتر باشد و پیشانی جانی گشاد باشد و این ده سانتیمتر کل پیشانی وی را در برنگیرد پس مجنی علیه مخیر است که قصاص کند یا دیه‌اش را بگیرد.
دلیل:
زیرا اگر تمام پیشانی جانی را زخمی کند در این صورت بیش از حقش گرفته است و اگر به‌اندازه‌ی جنایتش باشد آن مقدار عیبی که به مجنی علیه واردشده است بر جانی وارد نمی‌شود پس به وی اختیار داده می‌شود. (اللباب فی شرح الکتاب ج3ص149)
مسئله 31 ◄ اگر قاتل قبل از قصاص بمیرد قصاص ساقط می‌شود.
دلیل:
زیرا اولین شیئی که در قتل عمد واجب می‌شود قصاص است و بعد اولیاء مقتول مخیّر هستند که دیه بگیرند؛ پس وقتی قاتل بمیرد قصاص ساقط می‌شود و دیه‌ای در کار نیست. (بدائع الصنائع ج7ص246)
مسئله 32 ◄ و همچنین اگر ولی مقتول عفو کند نیز قصاص ساقط می‌شود.
مسئله 33 ◄ همچنین اگر ولی مقتول صلح کند نیز قصاص ساقط می‌شود و اگر بعضی از اولیاء مقتول ببخشند بقیه سهم خودشان از دیه را بگیرند و نمی‌توانند قصاص کنند.
دلیل:
قرآن کریم: اگر بر کسی از طرف برادر دینی‌اش بخشیده شود پس باید از راه پسندیده پیروی کند و قاتل نیز به‌درستی بپردازد. (سوره البقره 178) و ابن عباس (رض) گوید این آیه در مورد صلح نازل‌شده است. (تبیین الحقائق ج6ص113)
مسئله 34 ◄ اگر چندین نفر یک شخص را به قتل برسانند همه را قصاص کرده شود.
دلیل:
در زمان حضرت عمر (رض) پنج یا هفت نفر به‌یک‌باره بر سر شخصی ریختند و وی را کشتند و حضرت عمر (رض) همه را به‌عنوان قصاص کشتند و فرمودند: اگر تمام اهل صنعاء چنین می‌کردند همه را قصاص می‌کردم. (البنایه ج13ص125 - موطا مالک روایت امام محمد بن الحسن الشیبانی ج1ص230)
مسئله 35 ◄ اگر یک نفر چندین نفر را بکشد نیز آن فرد را قصاص کرده شود.
دلیل:
زیرا با قصاص وی حق تمام اولیای مقتولین حاصل می‌شود؛ زیرا حق هر یک قصاص قاتل بوده است و آن حاصل‌شده است. (البحر الرائق ج8ص355)
مسئله 36 ◄ اگر یکی از اولیاء مقتولین حاضر باشد و قصاص کند حق دیگر اولیاء مقتولین ساقط می‌شود.
دلیل:
زیرا حق هر یک قصاص کامل است و شخص حاضر حق خود را استیفا کرده است و اشخاص غائب نیز بدین‌وسیله به‌حق خود رسیده‌اند. (البحر الرائق ج8ص355)
مسئله 37 ◄ دو دست به خاطر یک دست بریده نشود یعنی اگر دو نفر دست یک شخص را باهم بریده باشند دست هردوی آن‌ها را بریده نشود.
دلیل:
زیرا هر یک از آن‌ها قسمتی را بریده‌اند نه یک دست کامل را، پس در بریدن قسمتی از دست کل دست بریده نشود و دو دست با یک دست مساوات ندارند. (تبیین الحقائق ج6ص115)
مسئله 38 ◄ اگر برده‌ای اقرار به قتل عمد نماید وی را قصاص کرده شود.
دلیل:
زیرا اقرار وی علیه خودش می‌باشد و در این نوع اقرار تهمت خیانت نیست. (البحر الرائق ج8ص441)
مسئله 39 ◄ اگر شخصی به‌عمد به کسی شلیک کند و تیر از وی گذشته و به کسی دیگر نیز اصابت کند در این صورت به خاطر قتل اولی قصاص شود و به خاطر قتل دومی بر عاقله‌اش دیه واجب می‌شود.
دلیل:
زیرا در مورد اولی قتل عمد است و در مورد دومی به‌مانند این است که به نیت شکار شلیک کرده باشد پس قتل خطاء است. (مجمع الانهر ج2ص629)
مسئله 40 ◄ اگر کسی عضوی از شخصی را بریده باشد و آن شخص وی را از بریدنش عفو کرده باشد و بعد به همین سبب بمیرد پس بر جانی دیه واجب می‌شود.
دلیل:
زیرا مجنی علیه از بریدن عفو کرده بود و بعد از فوت وی معلوم شد که جنایت وی بریدن نبوده است بلکه قتل بوده است و وی از قتل عفو نکرده است. (مجمع الانهر ج2ص630)
مسئله 41 ◄ اگر این شخص از جنایتش عفو کرده باشد پس از قتل نیز عفو کرده است پس اگر خطاءً انجام‌شده باشد از یک‌سوم اموال مقتول عفو است و اگر عمداً بوده باشد از کل دیه عفو است.
دلیل:
زیرا وی از جنایت وی عفو کرده است و بریدن و قتل هرکدام جنایت هستند پس عفو از هر دو محسوب می‌شود. (مجمع الانهر ج2ص630)
مسئله 42 ◄ حق قصاص از ابتدا به وارثان می‌رسد و جزو میراث نیست پس درنتیجه کسی از وارثان نمی‌تواند از طرف بقیه به‌عنوان شاکی عمل کند پس اگر شخصی بر قتل پدرش شاهد اقامه کند درحالی‌که برادرش غائب باشد و بعد حاضر شود در اینجا لازم است که شاهد دوباره احضار شود و ادای شهادت کنند. این در صورت قتل عمد است و در قتل خطا یا اثبات طلب پدر لازم نیست دوباره شاهدان شهادت دهند.
دلیل:
زیرا در چنین مسائل بعضی از وارثان از طرف دیگر وارثان به‌عنوان خصم نمی‌باشد و هرکدام خصم (طرف دعوا و در اینجا) علی‌حده‌ای می‌باشند پس برای هرکدام اقامه‌ی دعوا شرط است ولی در قتل خطاء مال واجب می‌شود و در این نوع مسائل بعض از وراث می‌توانند از طرف دیگر وراث خصم باشند. (فتح باب العنایه ج3 ص 181شامله موبایل)
مسئله 43 ◄ زمان شلیک معتبر است نه زمان وصول تیر به هدف پس اگر به شخصی شلیک کند که در وقت شلیک مسلمان است و بعد مرتد شود و به وی تیر اصابت کند قصاص واجب می‌شود.
دلیل:
زیرا انسان با عمل خود ضامن می‌گردد و در مورد شلیک فقط شلیک کردن عمل قاتل است و در هنگام شلیک مقتول خونش معصوم بوده است. (بدائع الصنائع ج7ص253)