نام : کتاب اسلام المسلم باسلام محمد خاتم الانبیاء - جلد 5
نویسنده : دکتر عبدالصدیق آخوند کشمیری
شناسه : 5

كِتَابُ الإكْرَاهِ (کسی را وادار به کاری نمودن)

كِتَابُ الإكْرَاهِ
کسی را به‌زور وادار به کاری نمودن.
مسئله 1 ◄ تعریف اکراه: کاری را توسط دیگری به انجام رساندن طوری که آن دیگری راضی به آن کار نیست و یا اختیارش را از وی گرفته است و اهلیت انجام دهنده ساقط نیست و مکلّف است.
مسئله 2 ◄ شرایط ثبوت وجود اکراه:
1- شخص وادار کننده قادر بر اجرای تهدید خود باشد.
2- اکراه کننده سلطان باشد و یا راهزن.
3- تهدیدشونده از احتمال اجرای تهدید ترس داشته باشد.
 4-تهدید از قبیل تهدید به هلاک جان یا عضو باشد.
مسئله 3 ◄ چنین تهدیدی را «اکراه ملجیء» گویند.
دلیل:
زیرا با قدرت اکراه کننده ضرورت ثابت می‌شود و به همین خاطر است که حضرت امام اعظم (رض) فرموده‌اند: اکراه ملجئ فقط از سلطان ممکن است. (بدائع الصنائع ج7ص176)
زیرا انسان در زمانی که احساس خطر کند خود را مجبور می‌یابد و قبل از آن احساس اجبار نمی‌کند. (المبسوط للسرخسی ج24ص39)
زیرا اکراه زمانی تحقق می‌یابد که مکرَه (مجبور شونده) قبل از اکراه از آن کار امتناع داشته باشد در غیر این صورت اکراهی نیست و بدون اکراه نیز انجام می‌دهد. (الاختیار لتعلیل المختار ج2ص105)
مسئله 4 ◄ مکره تهدید به کاری شود که راضی به انجام آن نباشد و فاعل (اکراه شونده) از کسانی باشد که قبل از اکراه از انجام آن اباء داشته باشد و این امتناع به خاطر حق خودش یا حق کسی دیگر یا حق شرع باشد.
دلیل:
زیرا انسان‌ها در مورد احساس اکراه متفاوت هستند؛ زیراکسی که شریف باشد با کلام خشن احساس اکراه می‌کند و غمگین می‌شود ولی کسی که پست باشد به‌غیراز کتک خوردن و یا محبوس شدن احساس اکراه نمی‌کند. (مجمع الانهر ج2ص430)
مسئله 5 ◄ اگر بر فروش و مانند آن اکراه ملجئ یا غیر ملجئ شود و یا بر اقرار بر چیزی اکراه کرده شود، بعد از رفع اکراه وی مختار است که بیع را قطعی کند و یا فسخ کند و مشتری وی با قبض مبیع مالک آن می‌گردد پس آزاد کردن مشتری (اگر مبیع برده باشد) درست است و بر مشتری قیمت بازاری آن کالا لازم می‌شود.
دلیل:
در بیع رضایت فروشنده مفقود است و الله تعالی فرموده است: ...مگر تجارتی که با رضایت طرفین شما باشد (سوره النساء آیه 29). پس بعد از زوال اکراه مختار است و در اقرار برای این است که اقرار خبر دادن از گذشته است که احتمال راست بودن یا دروغ بودن را دارد و دلیل دروغ بودن ظاهر است. (فتح باب العنایه ج6ص260)
مسئله 6 ◄ اگر فروشنده اکراه شده بر فروش ثمن مبیع را با رضایت قبض کند و یا مبیع را با رضایت به مشتری تحویل دهد معامله درست است.
دلیل:
زیرا گرفتن ثمن از روی اختیار دلیل بر رضایت فروشنده است. (فتح باب العنایه ج6ص261)
مسئله 7 ◄ اگر به‌وسیله‌ی اکراه ملجیء بر شرب خمر یا خوردن مردار اکراه شود، انجام این افعال بر وی حلال است و اگر از انجام آن امتناع کند گناهکار می‌شود.
دلیل:
زیرا الله تعالی بعد از شمردن اشیاء حرام فرموده‌اند: مگر اینکه مضطر باشید (مجبور شوید)(سوره الانعام آیه 119) پس اشیاء حرام در وقت ضرورت مانند دیگر اشیاء مباح شده است. (فتح باب العنایه ج6ص261)
مسئله 8 ◄ اگر مجبور به اظهار کفر شود، وی اجازه دارد که کلمات کفر به زبان بیاورد، درحالی‌که قلبش از ایمان مطمئن باشد و اگر صبر کند و کفر را اظهار نکند مأجور است؛ یعنی ثواب دارد.
دلیل:
مشرکین عمار بن یاسر (رض) را مجبور کردند که به رسول‌الله ﷺ ناسزا گوید و آلهه ی آنان را به نیکی یاد کند و ایشان (رض) انجام دادند و وی را رها کردند و ایشان پیش رسول‌الله ﷺ رفتند و به رسول‌الله ﷺ توضیح دادند و رسول‌الله ﷺ فرمودند: در هنگام به زبان آوردن این کلمات قلبت چه می‌گفت؟ و ایشان (رض) گفتند: مطمئن از ایمان خود (به توحید و نبوت). حضرت ﷺ فرمودند: اگر تکرار کردند تو نیز آنچه انجام داده‌ای را تکرار کن. (نصب الرایه ج4ص158)
مسئله 9 ◄ همچنین به وی (مکره اکراه ملجئ) اجازه اتلاف اموال مسلمان را داده‌شده است و با اتلاف وی اکراه کننده ضامن می‌شود.
دلیل:
زیرا اموال دیگران به‌وقت در مخمصه بودن برای شخص مباح است و مخمصه همان ترس از مردن است. (الاختیار لتعلیل المختار ج2ص106)
مسئله 10 ◄ با تهدید اکراه ملجیء حق ندارد مسلمانی را بکشد و اگر بکشد اکراه کننده قصاص شود.
دلیل:
زیرا کشتن شخص مسلمان به‌هیچ‌وجه مباح نمی‌گردد و برای دفع مرگ از خود اقدام به این کار کرده است و از این لحاظ که انجام داده است گناهکار است ولی ازاین‌جهت که وسیله‌ای برای اکراه کننده شده است پس قصاص بر وسیله واجب نمی‌شود بلکه بر اکراه کننده واجب می‌شود. (الهدایه ج3ص275و 276)
مسئله 11 ◄ نکاح مکره (کسی که بر انجام کاری وادار شده است) و طلاقش درست است و واقع می‌شود و همچنین آزاد کردن بنده¬ی خود به‌وسیله‌ی اکراه نیز درست است و با این کار قیمت برده را از اکراه کننده بگیرد و اگر مجبور به طلاق دادن زنی شده باشد که با وی نزدیکی نداشته است، پس نصف مهریه را از اکراه کننده بگیرد.
دلیل:
در زمان رسول‌الله ﷺ مردی همراه زن خودش در خواب بود و زنش بیدار شده و چاقویی بر گردن شوهر خود گذاشت و گفت که اگر طلاق ندهد خواهد کشت و شوهر مجبور به سه طلاق شد و بعد شوهر پیش رسول‌الله ﷺ رفت و ماجرا را شرح داد و رسول‌الله ﷺ فرمودند از طلاق برگشتی نیست. (نصب الرایه ج3ص222 - تکمله البحر الرائق للطوری ج8ص79)
از عمر ابن عبدالعزیز (رض) و سعید بن مسیب (رض) حکم به وقوع طلاق مکره ثابت است و حضرت علی (رض) در مورد زنی که شوهرش مفقودشده بود فرمودند: باید صبر کند، این امتحان است و ممکن است به بدتر از این امتحان شود و در مورد مکره نیز چنین است. (المبسوط للسرخسی ج24ص40) 
مسئله 12 ◄ نذر و قسم و ظهار و رجوع از طلاق و ایلاء و برگشت از ایلاء و اسلام از مکرَه (وادار شونده) درست است ولی اگر بعد از رفع اکراه از اسلام برگردد کشته نشود.
دلیل:
زیرا در این عقود (نذر و قسم و ظهار) حق فسخ نیست پس در صورت ثابت شدن با اکراه نیز نمی‌تواند رجوع کند. (مجمع الانهر ج2ص435)
رجعت نیز ادامه‌ی نکاح موجود است و رجوع از ایلاء نیز چنین است و هر آنچه شوخی و جدی آن یکی باشد همراه با اکراه نیز ثابت می‌شود. (مجمع الانهر ج2ص435)
در مورد اکراه بر اسلام، منظور ثبوت احکام مسلمانان در دنیا است و الّا در آخرت بستگی به اعتقاد شخص دارد و درست بودن اسلام وی برای این است که دو احتمال قبول و عدم قبول اسلام پیش‌آمده است و ما اسلام را ترجیح داده‌ایم ولی ازآنجاکه شبهه‌ای در آن وجود دارد با برگشت کشته نشود؛ زیرا موجب قتل شدن با شبهات دفع می‌شود. (الهدایه ج3ص276)
مسئله 13 ◄ بریء کردن از طلب و یا ارتداد از روی اکراه اعتبار ندارد؛ یعنی به‌زور به وی می‌گویند که از طلبش گذشت کرده است و یا به‌زور وی را وادار به کفر می‌کنند.
دلیل:
زیرا ردّت به اعتقاد برمی‌گردد و با تلفظ در تحت‌فشار ثابت نمی‌شود. (اللباب فی شرح الکتاب ج4ص114)
مسئله 14 ◄ اگر کسی را بر زنا اکراه کرده شود، بر وی (اکراه شونده) حد اجرا شود مگر اینکه اکراه کننده سلطان باشد که در این صورت حد بر وی نیست.
دلیل:
زیرا امام اعظم (رض) اکراه از طرف سلطان را ثابت می‌داند و در نزد امامین (رض) از سلطان و غیر وی ثابت می‌شود. (مجمع الانهر ج2ص436)